ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کمک ۴۵۰ میلیون تومانی رهبر معظم انقلاب به ستاد دیه
مدیرعامل ستاد دیه کشور گفت: رهبر معظم انقلاب به سنت هر ساله بهمنظور حمایت از زندانیان جرایم غیرعمد مبلغی معادل ۴۵۰ میلیون تومان به ستاد دیه اهدا داشتند. به گزارش ایسنا به نقل از ستاد دیه کشور، سید اسدالله جولایی با اعلام این خبر گفت: بهدلیل پیشگیری از شیوع ویروس کرونا در رمضان امسال اگرچه توفیق برپایی جشنهای گلریزان را نداشتیم اما با وجود این خیرین خداجو از وضعیت نزدیک به ۶ هزار محکوم غیرعمد غافل نبوده و در قالب آیینهای مجازی همیار این مجموعه بودهاند، رهبر انقلاب نیز به رسم هر ساله خودشان با اهدای مبلغی بالغ بر ۴۵۰ میلیون تومان چراغ این سنت حسنه را روشن فرمودند. وی ادامه داد: طبق گزارش معاونت مالی ستاد دیه معظمله در دهه اخیر با اهدای مبلغ ۲ میلیارد و ۵۶۳ تومان زمینه آزادی بیش از 700 زندانی بدهکار مالی و محکوم به پرداخت دیه ناشی از تصادفات رانندگی را فراهم کردهاند. جولایی گفت: هموطنان عزیز میتوانند با مراجعه به آدرس اینترنتی www.leader.ir وجوهات زکات فطریه یا دیگر تبرعات شرعی مورد نظر خود را برای استخلاص مددجویان این نهاد حمایتی اختصاص دهند.
یادداشتی از عماد افروغ
مطهری فلسفه را برای بهتر شدن حال مردم میخواست
دکتر عماد افروغ
جامعهشناس
سخن گفتن از استاد شهید مرتضی مطهری، هم سهل و هم ممتنع است. سهل است چون پیوسته نام ایشان شنیده و همایشهایی برای ایشان برگزار میشود؛ بههمین دلیل، در مقایسه با سایر اندیشمندان، متفکران و فیلسوفان، نامآشناترند. اما گفتن از او ممتنع نیز هست؛ چرا که باوجود آنکه در سالگرد شهادتشان مراسم و سخنرانیهای مختلف برگزار میشود اما شاهد توجه عملی به آثار و افکارشان نیستیم.
این در حالی است که شهید مطهری هم متفکر تأسیس و هم متفکر استقرار انقلاب اسلامی است. از این رو، طبیعتاً، باید در دوران استقرار نیز شاهد توجه بیشتری در دو سطح «نظر» و «عمل» نسبت به آثار ایشان باشیم. متأسفانه، نمیتوان به نمود عینی و عملی آرای شهید مطهری در ساحات مختلف حیات انسانی و اجتماعی، اعم از فکری، معرفتی، اخلاقی و معنوی، سیاسی و اقتصادی نمره خوبی داد. بهنظر میرسد که حال و هوای امروز جامعه چندان متناسب با آثار ایشان نیست؛ حتی در محافل علمی، فکری و دانشگاهی و حوزوی نیز آنچنان که باید توجهی به آثار ایشان نمیشود.
بایسته است تا افکار ایشان را به زمان و زمینه امروز نیز بسط دهیم و به دلالتهای زمانی و مکانی موسع آن بیشتر توجه کنیم. متأسفانه شماری از آنانی که به شهید مطهری توجه میکنند، ایشان را در زمان و زمینهاش محصور میکنند و آنچنان که باید بسط اندیشههای شهید مطهری را در دستور کار خود قرار نمیدهند تا برای نسل جدید قابل استفاده باشد. البته مقصود، بهرهمندیهای شخصی و صوری نیست بلکه در مواجهه با ایشان باید بتوانیم بسیاری از چالشها و مشکلات پیشاروی را در عرصههای مختلف حل کنیم.
کماکان سؤالهای متعددی داریم که شهید مطهری میتواند به آنها پاسخ دهد. فراموش نکنیم که استاد شهید مطهری یک «فیلسوف مسألهمند» است و اساساً از مسأله آغاز میکند. ایشان را به هیچ عنوان نمیتوان یک متفکر انتزاعی و یک فیلسوف ذهنی صرف دانست؛ اتفاقاً نگاه ایشان به قرآن نیز یک نگاه ذهنی و متافیزیکال نیست و قرآن را نیز مسألهمند میبینند و معتقدند که قرآن آمده است تا نیاز انسانها را پاسخ دهد.از این رو، شهید استاد مرتضی مطهری را باید متفکری دانست که پیوسته بین دو ساحت «انضمامی» و «انتزاعی» در حرکت است؛ یک رفت و آمد بین «عین» و «ذهن». به تعبیری، از وجه انضمامی و عینی شروع و سپس به اندیشهورزی و ارائه راهحل، مستقیم و غیرمستقیم، میپردازد. تمام آثار ایشان از چنین شاخصههایی برخوردار است.
موضوعاتی که محل توجه شهید مطهری بود مسائل روز جامعه بود؛ که هنوز هم مسأله روز ما است. آیا هویت، حجاب، ازدواج، اسلام و مقتضیات روز و نقش زمان و مکان، آزادی، عدالت، اخلاق و معنویت، تحجر و خرافه و... مسائل امروز ما نیست؟ با مرور بر آثار شهید مطهری درمییابیم که دغدغه اصلیاش از یک درد اجتماعی برمیخیزد. شهید مطهری، فلسفه اسلامی را در طاقچه نگذاشت و فلسفه را برای بهتر شدن حال مردم میخواست. بنابراین، استاد مطهری را باید بهعنوان یک پدیده سهل و ممتنع دید؛ سهل، چون بارها نام او به زبان آورده میشود و ممتنع، چون با وجود این همه یادآوری، در عمل بهکار گرفته نمیشود. بویی از آثار ایشان در دو ساحت نظر و عمل در دو عرصه رسمی و مدنی جامعه به مشام نمیرسد. ما با او بسیار بیگانهایم. بزرگترین مسأله ما شاید «نوع مواجهه» با آثار و آرای استاد مطهری است. باید پرسید آثاری که حضرت امام(ره) تمام آنها را بدون استثنا تأیید میکنند، چقدر در جامعه تبلور دارد؟
واقعیت این است که مسأله «زمان» و «مکان» در افکار شهید مطهری از جایگاه بسیار والایی برخوردار است؛ اما اینکه چطور میتوانیم مطهری را به روز کنیم، تنها از رهگذر یک «نگاه مسألهمحور» به آثار ایشان قابل تحقق است؛ چه مسائلی که خود شهید مطهری طرح کرده و چه مسائلی که امروز در جامعه ما مطرح و مبتلابه ماست. این امر(به روز کردن مطهری) مستلزم این است که نخست بدانیم مسائل جامعه امروز ما چیست؟ و این مسائل را در برابر آثار استاد شهید مطهری قرار دهیم و آنگاه دریابیم که پاسخ ایشان به این مسائل چیست؟ واقعیت این است که ما پاسخ را برای پاسخ نمیخواهیم نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که ما پاسخ را برای «عمل» میخواهیم. یکی از مسائلی که ما سخت از آن رنج می بریم شکاف بین «نظر» و «عمل» است. واقعیت این است که در مواجهه استاد شهید مطهری با اسلام نیز صرفاً بر جنبههای نظری اکتفا نشده و ایشان در پی ارائه یک نسخه عملی از اسلام بوده است. استاد شهید مطهری همواره نظر را برای عمل میخواست اما با این حال، اعتقادی به عمل بدون پشتوانه نظری نیز نداشت. بنابراین، برای به روز کردن آرای شهید مطهری، نخست، باید بهصورت مسألهمند با آثار ایشان مواجه شد و دوم اینکه به راهحلهای نظری و عملی که شهید مطهری متناسب با موضوع در برابر ما قرار میدهد، عمل کنیم. به تعبیری، مقصود من سبقت عمل بر نظر با عنایت به صبغه نظری عمل است. فقط حرف نزنیم! از خود بپرسیم حکمتی که در پس آرای شهید مطهری وجود دارد، کجای جامعه ما جاری و ساری است؟ واقعیت این است که باید بار دیگر به آثار ایشان رجعت شود؛ «رجعتی مسألهمند و معطوف به عمل». در پایان سوگوارانه باید بگویم جفایی که به آثار ایشان بعد از انقلاب شد قبل از آن، باوجودهای و هوی زیاد، نشد.
جامعهشناس
سخن گفتن از استاد شهید مرتضی مطهری، هم سهل و هم ممتنع است. سهل است چون پیوسته نام ایشان شنیده و همایشهایی برای ایشان برگزار میشود؛ بههمین دلیل، در مقایسه با سایر اندیشمندان، متفکران و فیلسوفان، نامآشناترند. اما گفتن از او ممتنع نیز هست؛ چرا که باوجود آنکه در سالگرد شهادتشان مراسم و سخنرانیهای مختلف برگزار میشود اما شاهد توجه عملی به آثار و افکارشان نیستیم.
این در حالی است که شهید مطهری هم متفکر تأسیس و هم متفکر استقرار انقلاب اسلامی است. از این رو، طبیعتاً، باید در دوران استقرار نیز شاهد توجه بیشتری در دو سطح «نظر» و «عمل» نسبت به آثار ایشان باشیم. متأسفانه، نمیتوان به نمود عینی و عملی آرای شهید مطهری در ساحات مختلف حیات انسانی و اجتماعی، اعم از فکری، معرفتی، اخلاقی و معنوی، سیاسی و اقتصادی نمره خوبی داد. بهنظر میرسد که حال و هوای امروز جامعه چندان متناسب با آثار ایشان نیست؛ حتی در محافل علمی، فکری و دانشگاهی و حوزوی نیز آنچنان که باید توجهی به آثار ایشان نمیشود.
بایسته است تا افکار ایشان را به زمان و زمینه امروز نیز بسط دهیم و به دلالتهای زمانی و مکانی موسع آن بیشتر توجه کنیم. متأسفانه شماری از آنانی که به شهید مطهری توجه میکنند، ایشان را در زمان و زمینهاش محصور میکنند و آنچنان که باید بسط اندیشههای شهید مطهری را در دستور کار خود قرار نمیدهند تا برای نسل جدید قابل استفاده باشد. البته مقصود، بهرهمندیهای شخصی و صوری نیست بلکه در مواجهه با ایشان باید بتوانیم بسیاری از چالشها و مشکلات پیشاروی را در عرصههای مختلف حل کنیم.
کماکان سؤالهای متعددی داریم که شهید مطهری میتواند به آنها پاسخ دهد. فراموش نکنیم که استاد شهید مطهری یک «فیلسوف مسألهمند» است و اساساً از مسأله آغاز میکند. ایشان را به هیچ عنوان نمیتوان یک متفکر انتزاعی و یک فیلسوف ذهنی صرف دانست؛ اتفاقاً نگاه ایشان به قرآن نیز یک نگاه ذهنی و متافیزیکال نیست و قرآن را نیز مسألهمند میبینند و معتقدند که قرآن آمده است تا نیاز انسانها را پاسخ دهد.از این رو، شهید استاد مرتضی مطهری را باید متفکری دانست که پیوسته بین دو ساحت «انضمامی» و «انتزاعی» در حرکت است؛ یک رفت و آمد بین «عین» و «ذهن». به تعبیری، از وجه انضمامی و عینی شروع و سپس به اندیشهورزی و ارائه راهحل، مستقیم و غیرمستقیم، میپردازد. تمام آثار ایشان از چنین شاخصههایی برخوردار است.
موضوعاتی که محل توجه شهید مطهری بود مسائل روز جامعه بود؛ که هنوز هم مسأله روز ما است. آیا هویت، حجاب، ازدواج، اسلام و مقتضیات روز و نقش زمان و مکان، آزادی، عدالت، اخلاق و معنویت، تحجر و خرافه و... مسائل امروز ما نیست؟ با مرور بر آثار شهید مطهری درمییابیم که دغدغه اصلیاش از یک درد اجتماعی برمیخیزد. شهید مطهری، فلسفه اسلامی را در طاقچه نگذاشت و فلسفه را برای بهتر شدن حال مردم میخواست. بنابراین، استاد مطهری را باید بهعنوان یک پدیده سهل و ممتنع دید؛ سهل، چون بارها نام او به زبان آورده میشود و ممتنع، چون با وجود این همه یادآوری، در عمل بهکار گرفته نمیشود. بویی از آثار ایشان در دو ساحت نظر و عمل در دو عرصه رسمی و مدنی جامعه به مشام نمیرسد. ما با او بسیار بیگانهایم. بزرگترین مسأله ما شاید «نوع مواجهه» با آثار و آرای استاد مطهری است. باید پرسید آثاری که حضرت امام(ره) تمام آنها را بدون استثنا تأیید میکنند، چقدر در جامعه تبلور دارد؟
واقعیت این است که مسأله «زمان» و «مکان» در افکار شهید مطهری از جایگاه بسیار والایی برخوردار است؛ اما اینکه چطور میتوانیم مطهری را به روز کنیم، تنها از رهگذر یک «نگاه مسألهمحور» به آثار ایشان قابل تحقق است؛ چه مسائلی که خود شهید مطهری طرح کرده و چه مسائلی که امروز در جامعه ما مطرح و مبتلابه ماست. این امر(به روز کردن مطهری) مستلزم این است که نخست بدانیم مسائل جامعه امروز ما چیست؟ و این مسائل را در برابر آثار استاد شهید مطهری قرار دهیم و آنگاه دریابیم که پاسخ ایشان به این مسائل چیست؟ واقعیت این است که ما پاسخ را برای پاسخ نمیخواهیم نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که ما پاسخ را برای «عمل» میخواهیم. یکی از مسائلی که ما سخت از آن رنج می بریم شکاف بین «نظر» و «عمل» است. واقعیت این است که در مواجهه استاد شهید مطهری با اسلام نیز صرفاً بر جنبههای نظری اکتفا نشده و ایشان در پی ارائه یک نسخه عملی از اسلام بوده است. استاد شهید مطهری همواره نظر را برای عمل میخواست اما با این حال، اعتقادی به عمل بدون پشتوانه نظری نیز نداشت. بنابراین، برای به روز کردن آرای شهید مطهری، نخست، باید بهصورت مسألهمند با آثار ایشان مواجه شد و دوم اینکه به راهحلهای نظری و عملی که شهید مطهری متناسب با موضوع در برابر ما قرار میدهد، عمل کنیم. به تعبیری، مقصود من سبقت عمل بر نظر با عنایت به صبغه نظری عمل است. فقط حرف نزنیم! از خود بپرسیم حکمتی که در پس آرای شهید مطهری وجود دارد، کجای جامعه ما جاری و ساری است؟ واقعیت این است که باید بار دیگر به آثار ایشان رجعت شود؛ «رجعتی مسألهمند و معطوف به عمل». در پایان سوگوارانه باید بگویم جفایی که به آثار ایشان بعد از انقلاب شد قبل از آن، باوجودهای و هوی زیاد، نشد.
جزئیات آزادسازی سهام عدالت اعلام شد
49 میلیون نفر آماده ورود به بازار بورس
گروه اقتصادی / عصرگاه روز نهم اردیبهشت ماه با صدور فرمان و اجازه مقام معظم رهبری، رؤیای 12 ساله سهام عدالت به حقیقت پیوست. از سال 1385 که طرح سهام عدالت بهمنظور توزیع بخشی از سهام دولت میان هفت دهک جامعه کلید خورد و بتدریج ثبتنام آن تکمیل شد، سالها میگذرد و اکنون این طرح در ایستگاه پایانی خود قرار دارد. پساز شناسایی سهام شرکتهای سرمایه پذیر و مشمولان که اکنون بیش از 49 میلیون نفر هستند، مرحله ثبتنام قطعی و پرداخت سود سهام آغاز شد. بدین ترتیب تاکنون سه دوره سود سهام به مشمولان پرداخت شده است. اما این پایان کار نبود و باید مدیریت و اختیار سهام هر مشمول بهخود او واگذار میشد که از صبح روز گذشته این کار آغاز شد.
در سایت سازمان خصوصیسازی (www.samanese.ir) که از ساعت 10 و نیم روز گذشته باز شده دو گزینه دیده میشود؛ گزینه نخست که مدیریت سهام را به خود شخص واگذار میکند و گزینه دوم که مدیریت سهام را به شرکتهای سهام عدالت استانی و سرمایه پذیر واگذار میکند.
هرچند درمدت کوتاهی به گفته رئیس سازمان خصوصیسازی 50 هزار نفر برای انتخاب این گزینهها به سایت سازمان وارد شدهاند، اما با توجه به اینکه قرار است، جزئیات نحوه واگذاری و آزادسازی در هر دو روش را تا یک ماه آینده شورای عالی بورس تعیین کند، بنابراین مردم نباید عجله کنند، چه آنکه برای ورود به سایت یک ماه فرصت دارند.
بهگزارش خبرنگار «ایران»، درنخستین روز بازشدن سایت سهام عدالت برای آزادسازی آن علیرضا صالح رئیس سازمان خصوصیسازی در یک نشست خبری جزئیات این آزادسازی را تشریح کرد.
رئیس کل سازمان خصوصی سازی با اشاره به اجازه رهبر معظم انقلاب برای آزادسازی سهام عدالت، اظهار کرد: در این راستا به مشمولین یک ماه فرصت داده میشود که انتخاب کنند میخواهند بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم مدیریت و مالکیت سهام خود را بر عهده بگیرند.
وی با بیان اینکه لایحه آزادسازی سهام عدالت دو سال قبل به مجلس ارائه شد، گفت: منتظر اجازه مجلس بودیم تا بتوانیم آزادسازی سهام عدالت را انجام دهیم اما چون سهام عدالت با اجازه رهبر معظم انقلاب داده شد بود برای تغییرات آن هم به اجازه رهبری نیاز داشتیم.
رئیس سازمان خصوصیسازی با تأکید بر اینکه ارزش سهام عدالت حدود ۳۰۰ هزار میلیارد تومان است، افزود: عزم دولت برای انجام فرآیند آزادسازی سهام عدالت جزم است.
وی با اشاره به اجازه رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۸۵ برای اختصاص سهام عدالت به آحاد مردم اظهار کرد: رهبر معظم انقلاب برای دو دهک درآمدی که شامل افراد تحت پوشش کمیته حضرت امام(ره) و مددجویان بهزیستی میشوند ۵۰ درصد تخفیف در نظر گرفته بودند.
وی با بیان اینکه شرکتهای سرمایهپذیر سهام عدالت، بورسی و غیربورسی هستند، گفت: ۳۶ شرکت بورسی و ۱۴ شرکت غیربورسی هستند و اقساط سود سهام عدالت از محل این شرکتها به خزانه پرداخت میشد که در این راستا برای مشمولین بهزیستی و کمیته امداد کل رقم یک میلیون تومان اختصاص داده شد. برای افرادی هم که تخفیف نداشتند حدود ۵۳۰ هزار تومان تا پایان سال 13۹۵ تسویه شد.
مشمولان چقدر سود گرفتند
صالح با بیان اینکه ۴۹ میلیون و ۱۰۰ هزار نفر مشمول سهام عدالت هستند، اظهار کرد: مشخصات فرد به فرد مشمولین براساس کد ملی موجود است و فایل اطلاعاتی کاملی از این افراد داریم.
وی ادامه داد: به عبارت دیگر استارت سهام عدالت در سال ۱۳۸۵ زده شد و فرآیند ثبتنام آن تا سال ۱۳۸۸ طول کشید. اقساط باید تا سال ۱۳۹۵ گرفته میشد که این اتفاق افتاد و به مشمولین طی سه دوره سود پرداخت شده است. در این راستا در سال 13۹۵ به ازای یک میلیون تومان سهم ۱۵۰ هزار تومان، در سال 13۹۶، ۱۷۵ هزار تومان و در سال 13۹۷، ۲۰۵ هزار تومان پرداخت شد. سود سال 13۹۸ هم در سال 13۹۹ که مجامع شرکتها برگزار شد پرداخت میشود. مجموع سودی که تاکنون پرداخت شده بالغ بر ۱۲ هزار میلیارد تومان است.
صالح با بیان اینکه بخشی از سود سهام عدالت هنوز نزد سازمان خصوصیسازی است، توضیح داد: برخی از مشمولین هنوز شماره شبای خود را وارد نکردهاند و چنانچه اقدام به این کار کنند، سود آنها ظرف یک ماه به حسابشان واریز میشود. درمجموع پنج میلیون نفر هنوز شماره شبای خود را وارد نکردهاند که پول آنها به امانت نزد سازمان خصوصیسازی است.
مهلت ۳۰ روزه به مشمولین برای انتخاب نحوه مدیریت سهام
وی با بیان اینکه به مشمولین سهام عدالت ۳۰ روز اجازه داده شده است که انتخاب کنند میخواهند بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم سهام خود را مدیریت کنند، توضیح داد: در واقع زمانی که مشمولین وارد سامانه میشوند از بین دو گزینه مدیریت مستقیم یا غیرمستقیم باید یک گزینه را انتخاب کنند. اگر گزینه مستقیم را انتخاب کردند خودشان سهام را مدیریت میکنند و اگر گزینه غیرمستقیم را انتخاب کردند از طریق شرکتهای سرمایهگذار استانی اقدام خواهند کرد.
صالح ادامه داد: اگر کسی میخواهد بهصورت مستقیم سهام خود را مدیریت کند با محدودیتهایی مواجه است. مثلاً ممکن است اعلام شود فقط ۳۰ درصد از سهام خود را میتواند به فروش برساند. البته در این مورد طبق دستور مقام معظم رهبری، شورای عالی بورس باید تصمیمگیری کند.
وی با تأکید بر اینکه مشمولان باید ظرف یک ماه تصمیمگیری کنند، ادامه داد: دستورالعمل شورای عالی بورس ظرف ۱۰ روز آینده نهایی میشود و سازوکار مدیریت مستقیم مشخص خواهد شد.صالح با تأکید بر اینکه اگر فردی یک راه را انتخاب کرد دیگر نمیتواند راه دیگری را انتخاب کند، گفت: در این شرایط سهامدار مشمول معاملات ثانویه و در نتیجه مشمول مالیات خواهد شد.
بازار سرمایه ایران 60 میلیونی میشود
معاون وزیراقتصاد با اشاره به اینکه هماکنون بیش از 11 میلیون کد بورسی صادر شده است، گفت: با ورود مشمولان سهام عدالت به بازار، تعداد سهامداران بازار به حدود 60 میلیون نفر میرسد. به گفته وی، با این اتفاق بازار سرمایه ایران از نظر کد سهامداری یکی از بزرگترین بورسهای دنیا خواهد شد.
ارزش سهام عدالت ۱۱ برابر شد
وی در ادامه با بیان اینکه سهام عدالت حدود ۳۵ میلیون نفر ۴۸۰ تا ۵۳۰ هزار تومان است، اظهار کرد: باید گفت ظرف ۱۰ تا ۱۱ سال ارزش سهام عدالت بیش از ۱۱ برابر شده است.صالح با تأکید بر اینکه افرادی که بهصورت غیرمستقیم سهام خود را مدیریت کنند مشوقهایی دارند، توضیح داد: این افراد محدودیتی برای خرید و فروش ندارند.
اخذ کد بورسی برای مشمولین سهام عدالت
رئیس سازمان خصوصیسازی با بیان اینکه برای مشمولینی که کد بورسی ندارند و میخواهند بهصورت مستقیم سهام خود را مدیریت کنند کد بورسی گرفته میشود، ادامه داد: البته افراد باید احراز هویت شوند اما با هماهنگی سازمان خصوصیسازی و سازمان بورس، شرکت سپردهگذاری مرکزی آمادگی خود را برای صدور کد بورسی برای همه مشمولین اعلام کرده است. فقط افراد باید اطلاعات تکمیلی خود را در سامانه سجام وارد کنند.
بهگفته وی، همه مشمولین مکلف هستند اطلاعات خود را در سامانه سجام وارد کنند، در این سامانه قسمتی تحت عنوان سجام سهام عدالت وجود دارد که مشمولین باید اطلاعات تکمیلی خود را وارد کنند. البته افرادی که کد بورسی دارند دیگر نیاز به اخذ کد بورسی ندارند.وی ادامه داد: برخلاف یارانه که سرپرست خانواده باید احراز هویت میشد، در مورد سهام عدالت همه مشمولین باید احراز هویت شوند اما برای این فرآیند همین که شماره موبایل سرپرست خانواده مطابق با کد ملی سرپرست خانواده باشد، کافی است.
عطف گزارش
افراد سودجو برای خرید سند سهام عدالت به میدان آمدند
وزیر امور اقتصادی و دارایی با بیان اینکه افراد سودجو برای خرید سند سهام عدالت به میدان آمدند، گفت: توصیه من این است سهامداران خودشان این سهام را مدیریت کنند و از فروش شتابزده خودداری کنند.
فرهاد دژپسند وزیر امور اقتصادی و دارایی در حاشیه جلسه هیأت دولت گفت: باید ابراز خرسندی خود را اعلام کنم که تحول اساسی هم برای دارندگان سهام عدالت و هم برای بازار سرمایه با ابلاغیه رهبر معظم انقلاب صورت گرفت.
وی ضمن تشکر از رهبر انقلاب ادامه داد: خوشبختانه رهبر انقلاب با درخواست رئیس جمهوری موافقت کردند. دارندگان سهام عدالت بر اساس ضوابطی که وجود دارد میتوانند سهام خود را مدیریت کنند. به عبارتی باید بگویم که این اتفاق خون تازهای است که به بازار سرمایه مورد اقبال مردم و سهامداران تزریق شده است.
دژپسند بیان داشت: در این شرایط که برخی از دارندگان سهام عدالت شرایط اقتصادی مناسب هم ندارند و به خاطر شرایط اقتصادی ویروس کرونا هم دچار مشکل شدهاند الان میتوانند بدرستی مدیریت کنند به نحوی که در آینده نزدیک ابلاغ میکنیم که بخشی از این سهام را بفروشند.
وی بیان داشت: توصیه من این است سهامداران خودشان این سهام را مدیریت کنند و از فروش شتابزده خودداری کنند، حتماً دارندگان سهام مراقبت کنند تعدادی افراد سودجو برای خرید سند این سهام به میدان آمدند و از اطلاعاتی که هنوز کامل منتشر نشده سوءاستفاده کنند و با قیمت بسیار پایین نسبت به خرید این سهام اقدام کنند./فارس
در سایت سازمان خصوصیسازی (www.samanese.ir) که از ساعت 10 و نیم روز گذشته باز شده دو گزینه دیده میشود؛ گزینه نخست که مدیریت سهام را به خود شخص واگذار میکند و گزینه دوم که مدیریت سهام را به شرکتهای سهام عدالت استانی و سرمایه پذیر واگذار میکند.
هرچند درمدت کوتاهی به گفته رئیس سازمان خصوصیسازی 50 هزار نفر برای انتخاب این گزینهها به سایت سازمان وارد شدهاند، اما با توجه به اینکه قرار است، جزئیات نحوه واگذاری و آزادسازی در هر دو روش را تا یک ماه آینده شورای عالی بورس تعیین کند، بنابراین مردم نباید عجله کنند، چه آنکه برای ورود به سایت یک ماه فرصت دارند.
بهگزارش خبرنگار «ایران»، درنخستین روز بازشدن سایت سهام عدالت برای آزادسازی آن علیرضا صالح رئیس سازمان خصوصیسازی در یک نشست خبری جزئیات این آزادسازی را تشریح کرد.
رئیس کل سازمان خصوصی سازی با اشاره به اجازه رهبر معظم انقلاب برای آزادسازی سهام عدالت، اظهار کرد: در این راستا به مشمولین یک ماه فرصت داده میشود که انتخاب کنند میخواهند بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم مدیریت و مالکیت سهام خود را بر عهده بگیرند.
وی با بیان اینکه لایحه آزادسازی سهام عدالت دو سال قبل به مجلس ارائه شد، گفت: منتظر اجازه مجلس بودیم تا بتوانیم آزادسازی سهام عدالت را انجام دهیم اما چون سهام عدالت با اجازه رهبر معظم انقلاب داده شد بود برای تغییرات آن هم به اجازه رهبری نیاز داشتیم.
رئیس سازمان خصوصیسازی با تأکید بر اینکه ارزش سهام عدالت حدود ۳۰۰ هزار میلیارد تومان است، افزود: عزم دولت برای انجام فرآیند آزادسازی سهام عدالت جزم است.
وی با اشاره به اجازه رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۸۵ برای اختصاص سهام عدالت به آحاد مردم اظهار کرد: رهبر معظم انقلاب برای دو دهک درآمدی که شامل افراد تحت پوشش کمیته حضرت امام(ره) و مددجویان بهزیستی میشوند ۵۰ درصد تخفیف در نظر گرفته بودند.
وی با بیان اینکه شرکتهای سرمایهپذیر سهام عدالت، بورسی و غیربورسی هستند، گفت: ۳۶ شرکت بورسی و ۱۴ شرکت غیربورسی هستند و اقساط سود سهام عدالت از محل این شرکتها به خزانه پرداخت میشد که در این راستا برای مشمولین بهزیستی و کمیته امداد کل رقم یک میلیون تومان اختصاص داده شد. برای افرادی هم که تخفیف نداشتند حدود ۵۳۰ هزار تومان تا پایان سال 13۹۵ تسویه شد.
مشمولان چقدر سود گرفتند
صالح با بیان اینکه ۴۹ میلیون و ۱۰۰ هزار نفر مشمول سهام عدالت هستند، اظهار کرد: مشخصات فرد به فرد مشمولین براساس کد ملی موجود است و فایل اطلاعاتی کاملی از این افراد داریم.
وی ادامه داد: به عبارت دیگر استارت سهام عدالت در سال ۱۳۸۵ زده شد و فرآیند ثبتنام آن تا سال ۱۳۸۸ طول کشید. اقساط باید تا سال ۱۳۹۵ گرفته میشد که این اتفاق افتاد و به مشمولین طی سه دوره سود پرداخت شده است. در این راستا در سال 13۹۵ به ازای یک میلیون تومان سهم ۱۵۰ هزار تومان، در سال 13۹۶، ۱۷۵ هزار تومان و در سال 13۹۷، ۲۰۵ هزار تومان پرداخت شد. سود سال 13۹۸ هم در سال 13۹۹ که مجامع شرکتها برگزار شد پرداخت میشود. مجموع سودی که تاکنون پرداخت شده بالغ بر ۱۲ هزار میلیارد تومان است.
صالح با بیان اینکه بخشی از سود سهام عدالت هنوز نزد سازمان خصوصیسازی است، توضیح داد: برخی از مشمولین هنوز شماره شبای خود را وارد نکردهاند و چنانچه اقدام به این کار کنند، سود آنها ظرف یک ماه به حسابشان واریز میشود. درمجموع پنج میلیون نفر هنوز شماره شبای خود را وارد نکردهاند که پول آنها به امانت نزد سازمان خصوصیسازی است.
مهلت ۳۰ روزه به مشمولین برای انتخاب نحوه مدیریت سهام
وی با بیان اینکه به مشمولین سهام عدالت ۳۰ روز اجازه داده شده است که انتخاب کنند میخواهند بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم سهام خود را مدیریت کنند، توضیح داد: در واقع زمانی که مشمولین وارد سامانه میشوند از بین دو گزینه مدیریت مستقیم یا غیرمستقیم باید یک گزینه را انتخاب کنند. اگر گزینه مستقیم را انتخاب کردند خودشان سهام را مدیریت میکنند و اگر گزینه غیرمستقیم را انتخاب کردند از طریق شرکتهای سرمایهگذار استانی اقدام خواهند کرد.
صالح ادامه داد: اگر کسی میخواهد بهصورت مستقیم سهام خود را مدیریت کند با محدودیتهایی مواجه است. مثلاً ممکن است اعلام شود فقط ۳۰ درصد از سهام خود را میتواند به فروش برساند. البته در این مورد طبق دستور مقام معظم رهبری، شورای عالی بورس باید تصمیمگیری کند.
وی با تأکید بر اینکه مشمولان باید ظرف یک ماه تصمیمگیری کنند، ادامه داد: دستورالعمل شورای عالی بورس ظرف ۱۰ روز آینده نهایی میشود و سازوکار مدیریت مستقیم مشخص خواهد شد.صالح با تأکید بر اینکه اگر فردی یک راه را انتخاب کرد دیگر نمیتواند راه دیگری را انتخاب کند، گفت: در این شرایط سهامدار مشمول معاملات ثانویه و در نتیجه مشمول مالیات خواهد شد.
بازار سرمایه ایران 60 میلیونی میشود
معاون وزیراقتصاد با اشاره به اینکه هماکنون بیش از 11 میلیون کد بورسی صادر شده است، گفت: با ورود مشمولان سهام عدالت به بازار، تعداد سهامداران بازار به حدود 60 میلیون نفر میرسد. به گفته وی، با این اتفاق بازار سرمایه ایران از نظر کد سهامداری یکی از بزرگترین بورسهای دنیا خواهد شد.
ارزش سهام عدالت ۱۱ برابر شد
وی در ادامه با بیان اینکه سهام عدالت حدود ۳۵ میلیون نفر ۴۸۰ تا ۵۳۰ هزار تومان است، اظهار کرد: باید گفت ظرف ۱۰ تا ۱۱ سال ارزش سهام عدالت بیش از ۱۱ برابر شده است.صالح با تأکید بر اینکه افرادی که بهصورت غیرمستقیم سهام خود را مدیریت کنند مشوقهایی دارند، توضیح داد: این افراد محدودیتی برای خرید و فروش ندارند.
اخذ کد بورسی برای مشمولین سهام عدالت
رئیس سازمان خصوصیسازی با بیان اینکه برای مشمولینی که کد بورسی ندارند و میخواهند بهصورت مستقیم سهام خود را مدیریت کنند کد بورسی گرفته میشود، ادامه داد: البته افراد باید احراز هویت شوند اما با هماهنگی سازمان خصوصیسازی و سازمان بورس، شرکت سپردهگذاری مرکزی آمادگی خود را برای صدور کد بورسی برای همه مشمولین اعلام کرده است. فقط افراد باید اطلاعات تکمیلی خود را در سامانه سجام وارد کنند.
بهگفته وی، همه مشمولین مکلف هستند اطلاعات خود را در سامانه سجام وارد کنند، در این سامانه قسمتی تحت عنوان سجام سهام عدالت وجود دارد که مشمولین باید اطلاعات تکمیلی خود را وارد کنند. البته افرادی که کد بورسی دارند دیگر نیاز به اخذ کد بورسی ندارند.وی ادامه داد: برخلاف یارانه که سرپرست خانواده باید احراز هویت میشد، در مورد سهام عدالت همه مشمولین باید احراز هویت شوند اما برای این فرآیند همین که شماره موبایل سرپرست خانواده مطابق با کد ملی سرپرست خانواده باشد، کافی است.
عطف گزارش
افراد سودجو برای خرید سند سهام عدالت به میدان آمدند
وزیر امور اقتصادی و دارایی با بیان اینکه افراد سودجو برای خرید سند سهام عدالت به میدان آمدند، گفت: توصیه من این است سهامداران خودشان این سهام را مدیریت کنند و از فروش شتابزده خودداری کنند.
فرهاد دژپسند وزیر امور اقتصادی و دارایی در حاشیه جلسه هیأت دولت گفت: باید ابراز خرسندی خود را اعلام کنم که تحول اساسی هم برای دارندگان سهام عدالت و هم برای بازار سرمایه با ابلاغیه رهبر معظم انقلاب صورت گرفت.
وی ضمن تشکر از رهبر انقلاب ادامه داد: خوشبختانه رهبر انقلاب با درخواست رئیس جمهوری موافقت کردند. دارندگان سهام عدالت بر اساس ضوابطی که وجود دارد میتوانند سهام خود را مدیریت کنند. به عبارتی باید بگویم که این اتفاق خون تازهای است که به بازار سرمایه مورد اقبال مردم و سهامداران تزریق شده است.
دژپسند بیان داشت: در این شرایط که برخی از دارندگان سهام عدالت شرایط اقتصادی مناسب هم ندارند و به خاطر شرایط اقتصادی ویروس کرونا هم دچار مشکل شدهاند الان میتوانند بدرستی مدیریت کنند به نحوی که در آینده نزدیک ابلاغ میکنیم که بخشی از این سهام را بفروشند.
وی بیان داشت: توصیه من این است سهامداران خودشان این سهام را مدیریت کنند و از فروش شتابزده خودداری کنند، حتماً دارندگان سهام مراقبت کنند تعدادی افراد سودجو برای خرید سند این سهام به میدان آمدند و از اطلاعاتی که هنوز کامل منتشر نشده سوءاستفاده کنند و با قیمت بسیار پایین نسبت به خرید این سهام اقدام کنند./فارس
«ایران» از داستان فداکاری معلمان در مناطق دوردست گزارش میدهد
الفبای مهربانی در روزهای کرونایی
هدی هاشمی
خبرنگار
قصه فداکاری معلمان پایانی ندارد؛ انگار کار معلمی با از خودگذشتگی و فداکاری گره خورده است و این قصه امروز و دیروز نیست. سالهای سال است که معلمان نشان دادهاند که معلمی فراتر از یک شغل است و کارشان فقط به یک کلاس درس ختم نمیشود. مگر میشود فداکاری محمدعلی محمدیان همان معلم مهابادی را فراموش کرد، معلمی که موی سرش را بهخاطر دانشآموز مبتلا به سرطان تراشید تا با او همدردی کند یا حمیدرضا گنگوزهی معلم خاشی که خودش زیر آوار جان داد اما جان دانشآموزانش را از مرگ نجات داد. اصلاً نمیتوان داستان ایثار خانم معلم کردستانی را از یاد برد، خانم معلمی که به دانشآموزان بیبضاعتش کمک می کرد و خودش را به آب و آتش میزد تا خرج تحصیل و درمان دانشآموزانش را تأمین کند یا آن آقای معلم بلوچستانی که هر روز صبح دانشآموزانش را از رودخانه خروشان عبور میداد تا همه کودکان روستا حق تحصیل داشته باشند. این فداکاریها هر از گاهی تیتر یک نشریات و فضای مجازی میشود و همه از مهربانی معلمان و بیمهری که به آنها میشود میگویند. در این روزها هم اگر چه کلاس درس و مدرسه تعطیل است اما دوباره ایثار معلمان سرخط خبرهای شبکههای اجتماعی شده است. در این دوران کرونایی عکسهایی در شبکههای مجازی دستبهدست میشود که نشان از عشق معلمان به دانشآموزانشان دارد. این گزارش روایت معلمانی است که در این روزهای آموزش مجازی فقر دانشآموزانشان را دیدند و برایشان گوشی هوشمند، تلویزیون و تبلت خریدند تا آنها از کلاس درس جا نمانند. معلمانی که میدانند، دانشآموزان در مناطق محروم و روستاهای دورافتاده نه اینترنت دارند و نه گوشی هوشمند، خودشان را به روستاها رساندند تا تکبهتک به دانشآموزانشان درس دهند؛ همانهایی که دل به کوه میزنند تا کودکان عشایر الفبا را کامل یاد بگیرند.
تحصیل حق همه کودکان است
نامش محسن رضایی است و در مناطق عشایری سردشت دزفول تدریس میکند. این آقای معلم 43 دانشآموز در پایه ابتدایی دارد. از همان روز اولی که آموزش مجازی شد آقای معلم میدانست که دانشآموزانش نه گوشی هوشمند دارند و نه اینترنت. برای همین تصمیم گرفت تا هر هفته به روستای محل خدمتش برود و یکبهیک به دانشآموزانش درس دهد تا هیچ کودکی از درس و مدرسه جا نماند. البته این رفتن هم برایش چندان آسان نبود. منطقهای که رضایی درس میدهد، صعب العبور است و فقط با نیسان وانت میتواند جادههای خاکی و پرپیچ و خم روستا را طی کند: «از خانه تا مدرسه 6 ساعت راه است، دو ساعت این مسیر جاده آسفالت است و 4 ساعت دیگرش هم خاکی. وقتی مدرسه باز بود ما 25 روز در منطقه بیتوته میکردیم و چند روزی هم به خانه میآمدیم اما حالا مجبورم هرهفته رفتوآمد کنم برای اینکه دانشآموزان اول ابتدایی الفبا را کامل یاد بگیرند.» قصه معلمان خوزستانی پر از بخشش و ایثار است. آنها نگران ترک تحصیل دانشآموزانشان هستند برای همین هرکاری میکنند تا این دانشآموزان از درس و مشق عقب نمانند. این حرفهای مژگان کرمینژاد است که این روزها تلاش میکند تا برای دانشآموزان دخترش که شاگرد ممتاز مدرسه هم هستند گوشی هوشمند بخرد. او معلم پایه متوسط اول و دوم دزفول است و 90 دانشآموز دارد. خودش میگوید بسیاری از دانشآموزانش شاگرد ممتازند اما حالا که آموزش مجازی شده برخی از دانشآموزان و خانوادههایشان گوشی هوشمند ندارند، بنابراین نمیتوانند درس و مشق را ادامه دهند. برای همین خانم معلم دست بهکار شد و از خیرین کمک گرفت و برای دو دانشآموز پشت کنکوریاش گوشی هوشمند خرید. او البته تنها نیست چندین معلم دیگر هم در خوزستان هستند که برای دانشآموزانشان تبلت و گوشی هوشمند خریدهاند. این معلم فقط یک دغدغه دارد و آن هم این است که آموزش حق همه کودکان است: «دغدغه اصلی من ترک تحصیل دختران است، خیلی از دختران تا پایه ششم درس میخوانند اما بسیاری از دختران مجبور میشوند ازدواج کنند و برخی دیگر هم کمک خرج خانواده میشوند و سر زمین پدرانشان کار میکنند. دلم میخواهد همین دخترانی که تا متوسطه اول و دوم آمدهاند دیپلم را بگیرند و وارد دانشگاه شوند. این خانم معلم اشک و گریه دانشآموزانش را دیده که نمیخواستند ازدواج کنند که دوست داشتند درس بخوانند: «دانشآموزان نخبهای داشتم که بهخاطر فقر مجبور به ازدواج شدند، تعدادی آمدند مدرسه و گریه کردند که خانم با پدرمان صحبت کنید تا ما ازدواج نکنیم. بارها التماس خانواده را کردیم که ما فرد خیری را پیدا میکنیم تا خرج تحصیل دختر را بدهد اما بهخاطر شرایط فرهنگی هیچ کدام موافقت نکردند.»
یک تلویزیون برای چند دانشآموز
کرونا که آمد مدرسهها تعطیل شد، خانم معلم اما دست از کار آموزش نکشید به تکتک دانشآموزانش سرکشی کرد چون میدانست که برخی از این خانوادهها حتی امکانات اولیه را برای زندگی ندارند؛ چه برسد به اینکه تبلت و گوشی هوشمند داشته باشند. رقیه سرقینی 27 سالی است که در پایه اول تا پنجم ابتدایی تدریس میکند. او با همه خانوادههای دانشآموزانش در ارتباط است، همان روزهایی که مدرسه تعطیل نبود به خانواده دانشآموزانش رسیدگی میکرد و کم و کاستی زندگیشان را با کمک خیرین رفع و رجوع میکرد. او برای خیلی از خانوادهها یخچال خریده، خانه مخروبه دانشآموزانش را در حاشیه شهر بازسازی کرده؛ وسایل بهداشتی بین دانشآموزان دخترش پخش کرده؛ کامپیوتر و بستههای غذایی بسیاری توزیع کرده؛ چرخ خیاطی خریده تا کمک خرج زن سرپرست خانوار باشد و حالا وقتی مدرسه تلویزیونی راه افتاد برای یک دانشآموزش تلویزیون خریده تا از درس و مشق عقب نماند: «اینجا خانوادهها آنقدر محروم هستند که امکانات و دسترسی به گوشی هوشمند ندارند، اگر هم داشته باشند یک گوشی دست پدر خانواده است صبح تا غروب سر کار میرود وعصر که میآید فرزندانش منتظرند تا نوبتی از گوشی پدر استفاده کنند. نمیتوانستم دست روی دست بگذارم برای همین برای یک دانشآموزم تلویزیون خریدم و چند دانشآموز دیگر هم با فاصلهگذاری اجتماعی به خانهام میآیند و هر کدام در هر پایهای که هستند درس را به تنهایی یاد میگیرند.»
معلمی که این روزها پرستاری میکند
داستان این خانم معلم کمی متفاوتتر از دیگر معلمان است. در منطقه خشک بیجار رشت خانم معلمی زندگی میکند که قصه این سالهای زندگیاش پر از امید و روحیه است. سمانه جعفری 37 ساله، مبتلا به بیماری سرطان است و آنطور که خودش میگوید؛ با سه نوع سرطان میجنگد. پشت تلفن هم با انرژی و امید حرف میزند: «سلامتی بزرگترین نعمت خداست و من بزودی سلامتیام را بهدست میآورم.» او 17 سالی است که معلم دانشآموزان ابتدایی است. آنقدر عاشق شغلش است که حتی بیماری سرطان هم موجب نشده که او دست از کلاس درس بکشد. خانم معلم سال 96 مبتلا به سرطان سینه میشود و در این سالها بیماریاش متاستاز میکند و کبد و استخوانش را هم درگیر میکند اما همه این دردها موجب نشده تا خانم معلم دانشآموزانش را فراموش کند. او همیشه بعد از تزریق شیمی درمانی به مدرسه میرفت و درس را آغاز میکرد. خودش میگوید: «نمیشود که استراحت کنم؛ چشم بچهها به معلمشان است.» این خانم معلم میتواند به خاطر بیماریاش 6 ماه مرخصی بگیرد حقوقش را بگیرد اما به پزشک و خانوادهاش گفته که بچهها را بدون معلم نمیگذارد. او در این روزهای کرونایی یک اتاق خانهاش را کلاس درس کرده، وایتبرد گذاشته و فیلمهای آموزشی را برای بچههایش ضبط میکند. او البته به خانه برخی دانشآموزانش هم میرود تا کلاس رفع اشکال برگزار کند. خانم معلم ما سه ترمی هم پرستاری خوانده و حالا که در شهرش خیلیها نیاز به تزریقات دارند او با لباس مخصوص پرستاری به خانه سالمندان و نیازمندان شهر میرود تا آنها به درمانگاه و بیمارستانهای آلوده مراجعه نکنند: «در منطقهای که هستم خیلی از سالمندان و بیماران به کمکم احتیاج دارند، متأسفانه بیمارستانها و درمانگاهها آلوده است.نمیتوانم در خانه دست روی دست بگذارم و بنشینم، لباس مخصوص را میپوشم و کار تزریقات را برای افراد نیازمند انجام میدهم.»
بـرش
معلمی که به دل کوه میزند
یارمحمد شمسایی یکی از معلمان زحمتکش ایلام در صعبالعبورترین نقطه این شهر درس میدهد.خودش میگوید: «ساکن شهرستان دره شهر ایلام هستم از آنجا تا منطقه ماژین یک ساعتی با ماشین میروم و بعد از آن هم دو ساعتی پیاده روی می کنم تا به منطقه لودرعلیا برسم و به 11 دانشآموزم درس بدهم.» در جایی که آقای معلم درس میدهد دانشآموزانش نه سقفی بالای سرشان است که نامش مدرسه باشد و نه خبری از تخته و نیمکت. آقای معلم سالهاست که کوهبهکوه میرود تا در میان صخرهها و درهها دانشآموزان خود را پیدا کند؛ میگوید، عاشق کوه است و علاقهمند آموزش بهکودکان عشایر و البته در این راه هم همیشه توان داشته است و تا زمانی هم که بتواند برای باسواد کردن کودکان عشایر در کوه و دشت تلاش میکند. او البته فقط معلم این 11 دانشآموز نیست. چند کیلومتر دورتر از این روستا، در دل کوه منطقه صعبالعبوری وجود دارد که سه دانشآموز هم دارد هیچ معلمی حاضر نشد به آنجا برود. شمسایی قبول کرد که عصرها به این منطقه برود و داوطلبانه بدون هیچ حقوقی به این دانشآموزان درس دهد: «اول مهر بود که به من گفتند در منطقهای در دل کوه سه دانشآموز ابتدایی وجود داد که معلمی قبول نمیکند به خاطر شرایط جاده و راهش به آنجا برود، قبول کردم که داوطلبانه به این منطقه بروم. بعد از اینکه کلاس درسم تمام میشود به منطقه میروم از کلاس درس تا منطقه 45 دقیقه پیادهروی میکنم. نمیخواهم هیچ کودکی در منطقهام بیسواد باشد تا ساعت 5 عصر میمانم و بعد دوباره یک ساعتی پیادهروی میکنم تا به خانه برسم، این شرایط هر روز من است با کرونا و بیکرونا درس را تعطیل نمیکنم. دانشآموزانم گوشی ندارند که تدریس مجازی کنم، در منطقه عشایرنشین هم اصلاً گوشی نیست، خودم برای دانشآموزانم لوزام التحریر و دفتر میگیریم، خانوادهها توجهی به درس و مشق ندارند.»
خبرنگار
قصه فداکاری معلمان پایانی ندارد؛ انگار کار معلمی با از خودگذشتگی و فداکاری گره خورده است و این قصه امروز و دیروز نیست. سالهای سال است که معلمان نشان دادهاند که معلمی فراتر از یک شغل است و کارشان فقط به یک کلاس درس ختم نمیشود. مگر میشود فداکاری محمدعلی محمدیان همان معلم مهابادی را فراموش کرد، معلمی که موی سرش را بهخاطر دانشآموز مبتلا به سرطان تراشید تا با او همدردی کند یا حمیدرضا گنگوزهی معلم خاشی که خودش زیر آوار جان داد اما جان دانشآموزانش را از مرگ نجات داد. اصلاً نمیتوان داستان ایثار خانم معلم کردستانی را از یاد برد، خانم معلمی که به دانشآموزان بیبضاعتش کمک می کرد و خودش را به آب و آتش میزد تا خرج تحصیل و درمان دانشآموزانش را تأمین کند یا آن آقای معلم بلوچستانی که هر روز صبح دانشآموزانش را از رودخانه خروشان عبور میداد تا همه کودکان روستا حق تحصیل داشته باشند. این فداکاریها هر از گاهی تیتر یک نشریات و فضای مجازی میشود و همه از مهربانی معلمان و بیمهری که به آنها میشود میگویند. در این روزها هم اگر چه کلاس درس و مدرسه تعطیل است اما دوباره ایثار معلمان سرخط خبرهای شبکههای اجتماعی شده است. در این دوران کرونایی عکسهایی در شبکههای مجازی دستبهدست میشود که نشان از عشق معلمان به دانشآموزانشان دارد. این گزارش روایت معلمانی است که در این روزهای آموزش مجازی فقر دانشآموزانشان را دیدند و برایشان گوشی هوشمند، تلویزیون و تبلت خریدند تا آنها از کلاس درس جا نمانند. معلمانی که میدانند، دانشآموزان در مناطق محروم و روستاهای دورافتاده نه اینترنت دارند و نه گوشی هوشمند، خودشان را به روستاها رساندند تا تکبهتک به دانشآموزانشان درس دهند؛ همانهایی که دل به کوه میزنند تا کودکان عشایر الفبا را کامل یاد بگیرند.
تحصیل حق همه کودکان است
نامش محسن رضایی است و در مناطق عشایری سردشت دزفول تدریس میکند. این آقای معلم 43 دانشآموز در پایه ابتدایی دارد. از همان روز اولی که آموزش مجازی شد آقای معلم میدانست که دانشآموزانش نه گوشی هوشمند دارند و نه اینترنت. برای همین تصمیم گرفت تا هر هفته به روستای محل خدمتش برود و یکبهیک به دانشآموزانش درس دهد تا هیچ کودکی از درس و مدرسه جا نماند. البته این رفتن هم برایش چندان آسان نبود. منطقهای که رضایی درس میدهد، صعب العبور است و فقط با نیسان وانت میتواند جادههای خاکی و پرپیچ و خم روستا را طی کند: «از خانه تا مدرسه 6 ساعت راه است، دو ساعت این مسیر جاده آسفالت است و 4 ساعت دیگرش هم خاکی. وقتی مدرسه باز بود ما 25 روز در منطقه بیتوته میکردیم و چند روزی هم به خانه میآمدیم اما حالا مجبورم هرهفته رفتوآمد کنم برای اینکه دانشآموزان اول ابتدایی الفبا را کامل یاد بگیرند.» قصه معلمان خوزستانی پر از بخشش و ایثار است. آنها نگران ترک تحصیل دانشآموزانشان هستند برای همین هرکاری میکنند تا این دانشآموزان از درس و مشق عقب نمانند. این حرفهای مژگان کرمینژاد است که این روزها تلاش میکند تا برای دانشآموزان دخترش که شاگرد ممتاز مدرسه هم هستند گوشی هوشمند بخرد. او معلم پایه متوسط اول و دوم دزفول است و 90 دانشآموز دارد. خودش میگوید بسیاری از دانشآموزانش شاگرد ممتازند اما حالا که آموزش مجازی شده برخی از دانشآموزان و خانوادههایشان گوشی هوشمند ندارند، بنابراین نمیتوانند درس و مشق را ادامه دهند. برای همین خانم معلم دست بهکار شد و از خیرین کمک گرفت و برای دو دانشآموز پشت کنکوریاش گوشی هوشمند خرید. او البته تنها نیست چندین معلم دیگر هم در خوزستان هستند که برای دانشآموزانشان تبلت و گوشی هوشمند خریدهاند. این معلم فقط یک دغدغه دارد و آن هم این است که آموزش حق همه کودکان است: «دغدغه اصلی من ترک تحصیل دختران است، خیلی از دختران تا پایه ششم درس میخوانند اما بسیاری از دختران مجبور میشوند ازدواج کنند و برخی دیگر هم کمک خرج خانواده میشوند و سر زمین پدرانشان کار میکنند. دلم میخواهد همین دخترانی که تا متوسطه اول و دوم آمدهاند دیپلم را بگیرند و وارد دانشگاه شوند. این خانم معلم اشک و گریه دانشآموزانش را دیده که نمیخواستند ازدواج کنند که دوست داشتند درس بخوانند: «دانشآموزان نخبهای داشتم که بهخاطر فقر مجبور به ازدواج شدند، تعدادی آمدند مدرسه و گریه کردند که خانم با پدرمان صحبت کنید تا ما ازدواج نکنیم. بارها التماس خانواده را کردیم که ما فرد خیری را پیدا میکنیم تا خرج تحصیل دختر را بدهد اما بهخاطر شرایط فرهنگی هیچ کدام موافقت نکردند.»
یک تلویزیون برای چند دانشآموز
کرونا که آمد مدرسهها تعطیل شد، خانم معلم اما دست از کار آموزش نکشید به تکتک دانشآموزانش سرکشی کرد چون میدانست که برخی از این خانوادهها حتی امکانات اولیه را برای زندگی ندارند؛ چه برسد به اینکه تبلت و گوشی هوشمند داشته باشند. رقیه سرقینی 27 سالی است که در پایه اول تا پنجم ابتدایی تدریس میکند. او با همه خانوادههای دانشآموزانش در ارتباط است، همان روزهایی که مدرسه تعطیل نبود به خانواده دانشآموزانش رسیدگی میکرد و کم و کاستی زندگیشان را با کمک خیرین رفع و رجوع میکرد. او برای خیلی از خانوادهها یخچال خریده، خانه مخروبه دانشآموزانش را در حاشیه شهر بازسازی کرده؛ وسایل بهداشتی بین دانشآموزان دخترش پخش کرده؛ کامپیوتر و بستههای غذایی بسیاری توزیع کرده؛ چرخ خیاطی خریده تا کمک خرج زن سرپرست خانوار باشد و حالا وقتی مدرسه تلویزیونی راه افتاد برای یک دانشآموزش تلویزیون خریده تا از درس و مشق عقب نماند: «اینجا خانوادهها آنقدر محروم هستند که امکانات و دسترسی به گوشی هوشمند ندارند، اگر هم داشته باشند یک گوشی دست پدر خانواده است صبح تا غروب سر کار میرود وعصر که میآید فرزندانش منتظرند تا نوبتی از گوشی پدر استفاده کنند. نمیتوانستم دست روی دست بگذارم برای همین برای یک دانشآموزم تلویزیون خریدم و چند دانشآموز دیگر هم با فاصلهگذاری اجتماعی به خانهام میآیند و هر کدام در هر پایهای که هستند درس را به تنهایی یاد میگیرند.»
معلمی که این روزها پرستاری میکند
داستان این خانم معلم کمی متفاوتتر از دیگر معلمان است. در منطقه خشک بیجار رشت خانم معلمی زندگی میکند که قصه این سالهای زندگیاش پر از امید و روحیه است. سمانه جعفری 37 ساله، مبتلا به بیماری سرطان است و آنطور که خودش میگوید؛ با سه نوع سرطان میجنگد. پشت تلفن هم با انرژی و امید حرف میزند: «سلامتی بزرگترین نعمت خداست و من بزودی سلامتیام را بهدست میآورم.» او 17 سالی است که معلم دانشآموزان ابتدایی است. آنقدر عاشق شغلش است که حتی بیماری سرطان هم موجب نشده که او دست از کلاس درس بکشد. خانم معلم سال 96 مبتلا به سرطان سینه میشود و در این سالها بیماریاش متاستاز میکند و کبد و استخوانش را هم درگیر میکند اما همه این دردها موجب نشده تا خانم معلم دانشآموزانش را فراموش کند. او همیشه بعد از تزریق شیمی درمانی به مدرسه میرفت و درس را آغاز میکرد. خودش میگوید: «نمیشود که استراحت کنم؛ چشم بچهها به معلمشان است.» این خانم معلم میتواند به خاطر بیماریاش 6 ماه مرخصی بگیرد حقوقش را بگیرد اما به پزشک و خانوادهاش گفته که بچهها را بدون معلم نمیگذارد. او در این روزهای کرونایی یک اتاق خانهاش را کلاس درس کرده، وایتبرد گذاشته و فیلمهای آموزشی را برای بچههایش ضبط میکند. او البته به خانه برخی دانشآموزانش هم میرود تا کلاس رفع اشکال برگزار کند. خانم معلم ما سه ترمی هم پرستاری خوانده و حالا که در شهرش خیلیها نیاز به تزریقات دارند او با لباس مخصوص پرستاری به خانه سالمندان و نیازمندان شهر میرود تا آنها به درمانگاه و بیمارستانهای آلوده مراجعه نکنند: «در منطقهای که هستم خیلی از سالمندان و بیماران به کمکم احتیاج دارند، متأسفانه بیمارستانها و درمانگاهها آلوده است.نمیتوانم در خانه دست روی دست بگذارم و بنشینم، لباس مخصوص را میپوشم و کار تزریقات را برای افراد نیازمند انجام میدهم.»
بـرش
معلمی که به دل کوه میزند
یارمحمد شمسایی یکی از معلمان زحمتکش ایلام در صعبالعبورترین نقطه این شهر درس میدهد.خودش میگوید: «ساکن شهرستان دره شهر ایلام هستم از آنجا تا منطقه ماژین یک ساعتی با ماشین میروم و بعد از آن هم دو ساعتی پیاده روی می کنم تا به منطقه لودرعلیا برسم و به 11 دانشآموزم درس بدهم.» در جایی که آقای معلم درس میدهد دانشآموزانش نه سقفی بالای سرشان است که نامش مدرسه باشد و نه خبری از تخته و نیمکت. آقای معلم سالهاست که کوهبهکوه میرود تا در میان صخرهها و درهها دانشآموزان خود را پیدا کند؛ میگوید، عاشق کوه است و علاقهمند آموزش بهکودکان عشایر و البته در این راه هم همیشه توان داشته است و تا زمانی هم که بتواند برای باسواد کردن کودکان عشایر در کوه و دشت تلاش میکند. او البته فقط معلم این 11 دانشآموز نیست. چند کیلومتر دورتر از این روستا، در دل کوه منطقه صعبالعبوری وجود دارد که سه دانشآموز هم دارد هیچ معلمی حاضر نشد به آنجا برود. شمسایی قبول کرد که عصرها به این منطقه برود و داوطلبانه بدون هیچ حقوقی به این دانشآموزان درس دهد: «اول مهر بود که به من گفتند در منطقهای در دل کوه سه دانشآموز ابتدایی وجود داد که معلمی قبول نمیکند به خاطر شرایط جاده و راهش به آنجا برود، قبول کردم که داوطلبانه به این منطقه بروم. بعد از اینکه کلاس درسم تمام میشود به منطقه میروم از کلاس درس تا منطقه 45 دقیقه پیادهروی میکنم. نمیخواهم هیچ کودکی در منطقهام بیسواد باشد تا ساعت 5 عصر میمانم و بعد دوباره یک ساعتی پیادهروی میکنم تا به خانه برسم، این شرایط هر روز من است با کرونا و بیکرونا درس را تعطیل نمیکنم. دانشآموزانم گوشی ندارند که تدریس مجازی کنم، در منطقه عشایرنشین هم اصلاً گوشی نیست، خودم برای دانشآموزانم لوزام التحریر و دفتر میگیریم، خانوادهها توجهی به درس و مشق ندارند.»
در حاشیه زادروز حمید سمندریان
مردی برای تمام نسلها
- امیر دژاکام : استادی که با تئاتر کاسبی نمیکرد
- اتابک نادری: افتخار رفاقت با معلمی بزرگ
- پیام دهکردی: آغوشی بزرگ از اعتماد و آموزش
هشتاد و نهمین سالروز تولد حمید سمندریان را پشت سر گذاشتیم. کسی که از استادان و سرآمدان تئاتر ایران بود و بسیاری از هنرمندان تئاتر او را یکی از تأثیرگذارترین چهرههای این هنر میدانند؛ استادی که شاگردان بسیاری تربیت کرد که در سالهای بعد یاد و خاطرهاش را همیشه گرامی داشتند.
استادی که با تئاتر کاسبی نمیکرد
امیر دژاکام
بازیگر و کارگردان تئاتر
هشتاد و نهمین سالروز تولد حمید سمندریان را پشت سر گذاشتیم. کسی که از استادان و سرآمدان تئاتر ایران بود و بسیاری از هنرمندان تئاتر او را یکی از تأثیرگذارترین چهرههای این هنر میدانند.
حمید سمندریان معلم و عزیز من بود به مدت بیش از 20 سال. این افتخار را داشتم که از سال 64 تا زمان درگذشت او شاگردش بودم و یک روز قبل از مرگ هم به دیدار او رفتم. شاید جزو معدود شاگردانی بودم که در مقطع لیسانس شاگرد حمید سمندریان بودم و در تمام 8 ترم تحصیلم واحدهای درسی با او داشتم. در دوران فوق لیسانس هم شاگردش بودم و از سال 71 کنار او بهعنوان دستیار در دانشگاه فعالیت میکردم. دورهای که 12 تا 15 سال طول کشید. سمندریان کار بزرگی که در حق همه ما انجام داد این بود که به ما یاد داد سؤال طرح کنیم و گونههای مختلف یک پدیده را بررسی کنیم و ببینیم و به آنها دقت کنیم. این سؤال را در ذهن ما ایجاد کرد که من وقتی به چیزی نگاه میکنم آیا همه آن چیز را میبینم؟ همه حقیقت آن چیزی است که من از آن خبر و اطلاع دارم یا دادههای دیگری وجود دارد که من ازآنها بیخبرم؟ سمندریان به ما میگفت همیشه چیزهای تازهای وجود دارد که ما از آنها اطلاع نداریم. میگفت شروع کنید به جستوجوکردن برای پیدا کردن پدیدههای دیگری که نمیبینید. عصاره تمام چیزی که حمید سمندریان به ما آموخت سؤال طرح کردن، به هر قضیهای از زاویه جدید نگاه کردن و کشف مجهولات بود. اینکه واقعیت و حقیقت انتها ندارد. همیشه میگفت روزی که فکر کردید همه چیز را میدانید آن روز، روز تمام شدن شماست؛ روز پایانتان. دیگر ادامه ندارید و متوقف شدهاید. سمندریان عاشقانه همه شاگردانش را دوست داشت. تا به حال استاد و معلمی داشتهاید که اگر یک روز با شما حرف نزند از غصه دق کنید؟ سمندریان برای من چنین استادی بود و شاگردی او برای من افتخار زیادی داشت. اینقدر با محبت و رفیق بود که نهایت نداشت و در اوج محبت و رفاقت درباره کار تعارف نداشت.
سمندریان کار بد را هیچ وقت تأیید و کار خوب را هیچوقت تکذیب نمیکرد؛ حتی اگر کار دشمنش بود. او هدایت رئالیستی را همراه خودش آورد، چون و چرا را همراه خودش آورد و از طریق ترجمههایش چند نویسنده را به ما معرفی کرد. باید به این مسأله توجه داشته باشیم که ترجمههای سمندریان از کسانی مانند تنسی ویلیامز آن زمان تنها ترجمههایی بودند که در ایران وجود داشتند. او سال 42 گروه تئاتر تشکیل داد و مؤسسه راه انداخت و تئاتر اروپا را از طریق ترجمه به ما معرفی کرد. براساس همین کارها ما همیشه مدیون حمید سمندریان هستیم. تئاتر کاسبی نیست و برای حمید سمندریان تئاتر امر لازم و ضروری بود. صرافی و کسب و کار نبود. نگاه کاسبکارانه به تئاتر نداشت و مخالف این نگاه بود. پای عقایدش، خواستهها، فکرش و روش زیباییشناسیاش ایستاد و تا جایی که میتوانست این نگاه را آموزش داد. او شاید تنها در یک سال آخر عمرش تدریس نکرد. هیچ وقت نشده نام حمید سمندریان را بیاورم و به او سلام نکنم. چون زنده است و یکی از بزرگان تئاتر است که من کوچکترینشان هستم. پس سلام بر حمید سمندریان.
افتخار رفاقت با معلمی بزرگ
اتابک نادری
بازیگر تئاتر و سینما
آشنایی من با مرحوم حمید سمندریان به شهریور سال 1370 برمیگردد و زمانی که نامم در لیست قبولیهای کنکور بود و باید برای مصاحبه به تهران میآمدم. نام این استاد ارجمند را پیشتر شنیده بودم و با کارهایش آشنا بودم اما از نزدیک افتخار ملاقاتشان را نداشتم. مسئولیت گزینش علمی ما قبولشدههای تئاتر را آقایان سمندریان، رکنالدین خسروی و خانم پری صابری بهعهده داشتند و بعداً متوجه شدم که خود آقای سمندریان رئیس گروه نمایش دانشگاه هنر و معماری هستند و گزینشها را هم خودشان انجام میدهند. ما جزو اولین ورودیهای دانشکده هنر و معماری دانشگاه تهران بودیم و جناب سمندریان هم از آنجا که مدیر گروه تئاتر بودند بسیاری از واحدهای درسی را زیر نظر خودشان میگذراندیم و در نتیجه باعث بختیاری ما بود که چهار سال درسهای جدی بازیگری با این استاد یگانه خواندیم و آموختیم و ضمن این افتخار این را هم داشتم که به همراه چهارنفر دیگر، جناب سمندریان استاد راهنمای پایاننامه من هم بود. بعد از اتمام درس این رابطه همچنان برقرار ماند و مدام در حال یادگیری از دانش و منش او بودم. نکتهای مهم را باید درباره شخصیت برجسته این استاد بیمانند حتماً مطرح کنم. حمید سمندریان توأمان یک معلم بینظیر و یک مشوق و دوست و رفیق بینظیر هم بود. یعنی در عین سطح و جایگاه ممتازی که داشت همیشه با شاگردان خودش مانند یک رفیق صمیمی رفتار میکرد و مخصوصاً کسانی مثل من که از شهرستان به تهران آمده بودیم پشتگرمی بسیار زیادی از حضور یک استاد و توأمان یک رفیق بزرگوار حس میکردیم. هیچوقت فراموش نمیکنم وقتی به ضرورتی سری به خانه و خلوتشان میزدم در را باز میکرد و میگفت بیا بالا با هم چای بخوریم و حتماً از کیکهای همسرشان مرحوم هما روستا هم تعارف میکرد و میگفت از این کیکهای هما هم بخور خیلی خوشمزه است. درست مثل یک رفیق شفیق در خانهاش به روی ما باز بود و همین شخصیت و نگاه منحصر به فرد و صمیمیاش آدم را مدیون محبتش میکرد. در جایگاه استادی هم، سمندریان کسی نبود که فقط به شاگردان خودش علم و محتوای فنی تزریق کند و کاری مثل روبات انجام بدهد. هرگز. سمندریان به شاگردانش تفکر و تأمل و نگاه متفاوت داشتن را میآموخت و در کنار آن به وجه و وزنه علمی دانشجویش دقت داشت. برایش مهم بود که اهل هنر نگاهی هنرمندانه به پیرامون خود داشته باشند و همیشه میگفت باید متفاوت ببینید و بیندیشید. یادم هست که یکی از دوستان گله میکرد از اثری ضعیف که روی صحنه رفته از ترجمه یکی از کتابهای جناب سمندریان. پاسخ استاد این بود که هر کسی به اندازه درک و دریافت و فهم خودش کار میکند و ما نباید دیگری را تخطئه کنیم بلکه باید تفاوتها را درک کنیم و کار درست را انجام دهیم. پس از نظر من و بسیاری دیگر چون من، حمید سمندریان به معنی و مفهوم کامل کلمه معلمی بود با توانایی علمی بالا و شخصیت هنری بود با بینش هنری والا. بعدها که مسئولیت مدیریت تماشاخانه سنگلج به من محول شد بارها افتخار دادند و دعوتم را پذیرفتند و کارهایی را تماشا کردند و یکی از جذابترین خاطرههای ما دیدار تاریخی او با همکلاسیاش پیتر اشتاین بود که سال 1389 برای جشنواره تئاتر فجر به ایران آمده بودند و دو اجرا داشتند و خانم روستا و جناب سمندریان هر دو شب اجرا را به تماشا نشستند. نکته پایانی اینکه تا قبل از سمندریان تئاتر ملی و ایرانی به شکلی دیگر تعریف شده بود. سمندریان تعریف جامعی از این عنوان ارائه داد و وجهی جهانشمول را به تئاتر ایرانی اضافه کرد و با ترجمه آثار مهم ادبیات نمایشی ظرفیتهای بسیاری پیش روی آیندگان گذاشت.
آغوشی بزرگ از اعتماد و آموزش
پیام دهکردی
بازیگر
من همیشه دو رؤیای دستنیافتنی داشتم؛ یکی دیدن ساختمان تئاتر شهر بود و دیگری دیدن استاد سمندریان و از دورهای که در آموزشگاه دانشجوی استاد سمندریان بودم و دورههای بازیگری را در محضرشان گذراندم این رؤیا محقق شد و تا امروز و حتی تا روزی که دیگر نباشم این پیوند و ارادت پابرجا خواهد بود. بعد از دوره دانشجویی وارد کار حرفهای شدم و حمید سمندریان با مهر و لطف فراوان کارهایم را میدید و روزبهروز این پیوند عمیقتر میشد تا اینکه از من دعوت کرد تا بهعنوان مدرس در آموزشگاهاش تدریس کنم و توصیف شکوه این سالها و انیس و مجاور او بودن واقعاً سخت است. بعدها در نمایش «گالیله» که متأسفانه هرگز به سرانجام و اجرا نرسید، افتخار حضور داشتم. بعد از آن برای بازی در «ملاقات با بانوی سالخورده» از من دعوت کردند که خوشبختانه این بار این مهم محقق شد. برای من چه چیزی بهتر از لطف همیشگی این استاد یگانه و حضور و همراهی همیشگی که در کنار خود احساس میکردم و تا پایان عمر شاکرم بابت این بخت. حمید سمندریان یک رفیق تمام عیار بود با تمام ویژگیهای یک رفیق مهربان و ممتاز. رفاقتی دلسوزانه که اگر قدمی به نادرستی برمیداشتی نهیبی میزد و متوجهات میکرد. او تجمیع این ویژگیها بود و شمولیت شخصیتش او را ممتاز میکرد که هم با نسل پیش از خود، هم با همنسلان و هم با نسل آینده ارتباطی عمیق و سرشار از احترام برقرار کند و این یکی از رازهای وجودی اوست. نکته دیگر اینکه سمندریان همیشه مشتاق نگاه نو و نفس و خون تازه در پیکر نمایش بود. اساساً گستره شاگردانش و مخصوصاً درخشش کسانی که به او نزدیکتر بودند، محصول چنین بستری است که خودش مهیا کرده بود. سمندریان دانشجویش را تکریم میکرد و همیشه معتقد بود که تئاتر پدیدهای زنده است و نیاز به خون تازه دارد. میگفت: «یاد بگیر راحت بگویی نه!» و خودش بهترین نمونه و مثال از کسی بود که چنین ویژگی منحصربهفردی داشت و در تمام سالهای پربار حیاتش، با وجود سختیهایی که متحمل شد، راحت «نه» گفت تا هرگز جایگاه و اندازه خود را با چالش روبهرو نکند. سمندریان براستی پدر کارگردانی نوین تئاتر ایران است و کارگردانهای تئاتر چه مستقیم و چه غیرمستقیم از او بهرههای فراوان بردند و اهالی تئاتر از مرحوم عزتالله انتظامی تا رضا کیانیان و من و هم نسلانم، با شوق و ذوق و افتخار از او حرف میزنیم و همین نشان میدهد که او محبوب سه نسل و نسل آینده خواهد ماند. این نکته را هم فراموش نکنیم که نگاه و سلیقه او در بازیگری هنوز روزآمد و کارآمد است و طبیعتاً بیست - سی سال پیش هم بسیار بکر و روبهجلو بوده و کاربرد داشته است. نکته دیگر، همانطور که در سطرهای بالا هم به آن اشاره شد، طیف گوناگونی از شاگردان او را میشود دید که در ظاهر ربطی به هم ندارند اما جانشان با یک نخ تسبیح به هم گره خورده است و آن نخ تسبیح حمید سمندریان است. چند سال پیش مقالهای نوشتم با این عنوان که «حمید سمندریان را نباید دید، باید فهمید» واقعاً سمندریان بهعنوان یک امر مهم و کلید واژهای مکرر باید به یاد آورده شود و در هر مناسبت و بههر تقویمی باید نزد تئاتریها یادش زنده نگه داشته شود. یاد کسی که انسان بود و بسیار درجه یک و نوگرا در کار و همیشه تمنایی برای نگاههای تازه درونش وجود داشت و از طرفی دیگر، شجاعت و بیپروایی خاص خود را در حوزه اجرا داشت.
استادی که با تئاتر کاسبی نمیکرد
امیر دژاکام
بازیگر و کارگردان تئاتر
هشتاد و نهمین سالروز تولد حمید سمندریان را پشت سر گذاشتیم. کسی که از استادان و سرآمدان تئاتر ایران بود و بسیاری از هنرمندان تئاتر او را یکی از تأثیرگذارترین چهرههای این هنر میدانند.
حمید سمندریان معلم و عزیز من بود به مدت بیش از 20 سال. این افتخار را داشتم که از سال 64 تا زمان درگذشت او شاگردش بودم و یک روز قبل از مرگ هم به دیدار او رفتم. شاید جزو معدود شاگردانی بودم که در مقطع لیسانس شاگرد حمید سمندریان بودم و در تمام 8 ترم تحصیلم واحدهای درسی با او داشتم. در دوران فوق لیسانس هم شاگردش بودم و از سال 71 کنار او بهعنوان دستیار در دانشگاه فعالیت میکردم. دورهای که 12 تا 15 سال طول کشید. سمندریان کار بزرگی که در حق همه ما انجام داد این بود که به ما یاد داد سؤال طرح کنیم و گونههای مختلف یک پدیده را بررسی کنیم و ببینیم و به آنها دقت کنیم. این سؤال را در ذهن ما ایجاد کرد که من وقتی به چیزی نگاه میکنم آیا همه آن چیز را میبینم؟ همه حقیقت آن چیزی است که من از آن خبر و اطلاع دارم یا دادههای دیگری وجود دارد که من ازآنها بیخبرم؟ سمندریان به ما میگفت همیشه چیزهای تازهای وجود دارد که ما از آنها اطلاع نداریم. میگفت شروع کنید به جستوجوکردن برای پیدا کردن پدیدههای دیگری که نمیبینید. عصاره تمام چیزی که حمید سمندریان به ما آموخت سؤال طرح کردن، به هر قضیهای از زاویه جدید نگاه کردن و کشف مجهولات بود. اینکه واقعیت و حقیقت انتها ندارد. همیشه میگفت روزی که فکر کردید همه چیز را میدانید آن روز، روز تمام شدن شماست؛ روز پایانتان. دیگر ادامه ندارید و متوقف شدهاید. سمندریان عاشقانه همه شاگردانش را دوست داشت. تا به حال استاد و معلمی داشتهاید که اگر یک روز با شما حرف نزند از غصه دق کنید؟ سمندریان برای من چنین استادی بود و شاگردی او برای من افتخار زیادی داشت. اینقدر با محبت و رفیق بود که نهایت نداشت و در اوج محبت و رفاقت درباره کار تعارف نداشت.
سمندریان کار بد را هیچ وقت تأیید و کار خوب را هیچوقت تکذیب نمیکرد؛ حتی اگر کار دشمنش بود. او هدایت رئالیستی را همراه خودش آورد، چون و چرا را همراه خودش آورد و از طریق ترجمههایش چند نویسنده را به ما معرفی کرد. باید به این مسأله توجه داشته باشیم که ترجمههای سمندریان از کسانی مانند تنسی ویلیامز آن زمان تنها ترجمههایی بودند که در ایران وجود داشتند. او سال 42 گروه تئاتر تشکیل داد و مؤسسه راه انداخت و تئاتر اروپا را از طریق ترجمه به ما معرفی کرد. براساس همین کارها ما همیشه مدیون حمید سمندریان هستیم. تئاتر کاسبی نیست و برای حمید سمندریان تئاتر امر لازم و ضروری بود. صرافی و کسب و کار نبود. نگاه کاسبکارانه به تئاتر نداشت و مخالف این نگاه بود. پای عقایدش، خواستهها، فکرش و روش زیباییشناسیاش ایستاد و تا جایی که میتوانست این نگاه را آموزش داد. او شاید تنها در یک سال آخر عمرش تدریس نکرد. هیچ وقت نشده نام حمید سمندریان را بیاورم و به او سلام نکنم. چون زنده است و یکی از بزرگان تئاتر است که من کوچکترینشان هستم. پس سلام بر حمید سمندریان.
افتخار رفاقت با معلمی بزرگ
اتابک نادری
بازیگر تئاتر و سینما
آشنایی من با مرحوم حمید سمندریان به شهریور سال 1370 برمیگردد و زمانی که نامم در لیست قبولیهای کنکور بود و باید برای مصاحبه به تهران میآمدم. نام این استاد ارجمند را پیشتر شنیده بودم و با کارهایش آشنا بودم اما از نزدیک افتخار ملاقاتشان را نداشتم. مسئولیت گزینش علمی ما قبولشدههای تئاتر را آقایان سمندریان، رکنالدین خسروی و خانم پری صابری بهعهده داشتند و بعداً متوجه شدم که خود آقای سمندریان رئیس گروه نمایش دانشگاه هنر و معماری هستند و گزینشها را هم خودشان انجام میدهند. ما جزو اولین ورودیهای دانشکده هنر و معماری دانشگاه تهران بودیم و جناب سمندریان هم از آنجا که مدیر گروه تئاتر بودند بسیاری از واحدهای درسی را زیر نظر خودشان میگذراندیم و در نتیجه باعث بختیاری ما بود که چهار سال درسهای جدی بازیگری با این استاد یگانه خواندیم و آموختیم و ضمن این افتخار این را هم داشتم که به همراه چهارنفر دیگر، جناب سمندریان استاد راهنمای پایاننامه من هم بود. بعد از اتمام درس این رابطه همچنان برقرار ماند و مدام در حال یادگیری از دانش و منش او بودم. نکتهای مهم را باید درباره شخصیت برجسته این استاد بیمانند حتماً مطرح کنم. حمید سمندریان توأمان یک معلم بینظیر و یک مشوق و دوست و رفیق بینظیر هم بود. یعنی در عین سطح و جایگاه ممتازی که داشت همیشه با شاگردان خودش مانند یک رفیق صمیمی رفتار میکرد و مخصوصاً کسانی مثل من که از شهرستان به تهران آمده بودیم پشتگرمی بسیار زیادی از حضور یک استاد و توأمان یک رفیق بزرگوار حس میکردیم. هیچوقت فراموش نمیکنم وقتی به ضرورتی سری به خانه و خلوتشان میزدم در را باز میکرد و میگفت بیا بالا با هم چای بخوریم و حتماً از کیکهای همسرشان مرحوم هما روستا هم تعارف میکرد و میگفت از این کیکهای هما هم بخور خیلی خوشمزه است. درست مثل یک رفیق شفیق در خانهاش به روی ما باز بود و همین شخصیت و نگاه منحصر به فرد و صمیمیاش آدم را مدیون محبتش میکرد. در جایگاه استادی هم، سمندریان کسی نبود که فقط به شاگردان خودش علم و محتوای فنی تزریق کند و کاری مثل روبات انجام بدهد. هرگز. سمندریان به شاگردانش تفکر و تأمل و نگاه متفاوت داشتن را میآموخت و در کنار آن به وجه و وزنه علمی دانشجویش دقت داشت. برایش مهم بود که اهل هنر نگاهی هنرمندانه به پیرامون خود داشته باشند و همیشه میگفت باید متفاوت ببینید و بیندیشید. یادم هست که یکی از دوستان گله میکرد از اثری ضعیف که روی صحنه رفته از ترجمه یکی از کتابهای جناب سمندریان. پاسخ استاد این بود که هر کسی به اندازه درک و دریافت و فهم خودش کار میکند و ما نباید دیگری را تخطئه کنیم بلکه باید تفاوتها را درک کنیم و کار درست را انجام دهیم. پس از نظر من و بسیاری دیگر چون من، حمید سمندریان به معنی و مفهوم کامل کلمه معلمی بود با توانایی علمی بالا و شخصیت هنری بود با بینش هنری والا. بعدها که مسئولیت مدیریت تماشاخانه سنگلج به من محول شد بارها افتخار دادند و دعوتم را پذیرفتند و کارهایی را تماشا کردند و یکی از جذابترین خاطرههای ما دیدار تاریخی او با همکلاسیاش پیتر اشتاین بود که سال 1389 برای جشنواره تئاتر فجر به ایران آمده بودند و دو اجرا داشتند و خانم روستا و جناب سمندریان هر دو شب اجرا را به تماشا نشستند. نکته پایانی اینکه تا قبل از سمندریان تئاتر ملی و ایرانی به شکلی دیگر تعریف شده بود. سمندریان تعریف جامعی از این عنوان ارائه داد و وجهی جهانشمول را به تئاتر ایرانی اضافه کرد و با ترجمه آثار مهم ادبیات نمایشی ظرفیتهای بسیاری پیش روی آیندگان گذاشت.
آغوشی بزرگ از اعتماد و آموزش
پیام دهکردی
بازیگر
من همیشه دو رؤیای دستنیافتنی داشتم؛ یکی دیدن ساختمان تئاتر شهر بود و دیگری دیدن استاد سمندریان و از دورهای که در آموزشگاه دانشجوی استاد سمندریان بودم و دورههای بازیگری را در محضرشان گذراندم این رؤیا محقق شد و تا امروز و حتی تا روزی که دیگر نباشم این پیوند و ارادت پابرجا خواهد بود. بعد از دوره دانشجویی وارد کار حرفهای شدم و حمید سمندریان با مهر و لطف فراوان کارهایم را میدید و روزبهروز این پیوند عمیقتر میشد تا اینکه از من دعوت کرد تا بهعنوان مدرس در آموزشگاهاش تدریس کنم و توصیف شکوه این سالها و انیس و مجاور او بودن واقعاً سخت است. بعدها در نمایش «گالیله» که متأسفانه هرگز به سرانجام و اجرا نرسید، افتخار حضور داشتم. بعد از آن برای بازی در «ملاقات با بانوی سالخورده» از من دعوت کردند که خوشبختانه این بار این مهم محقق شد. برای من چه چیزی بهتر از لطف همیشگی این استاد یگانه و حضور و همراهی همیشگی که در کنار خود احساس میکردم و تا پایان عمر شاکرم بابت این بخت. حمید سمندریان یک رفیق تمام عیار بود با تمام ویژگیهای یک رفیق مهربان و ممتاز. رفاقتی دلسوزانه که اگر قدمی به نادرستی برمیداشتی نهیبی میزد و متوجهات میکرد. او تجمیع این ویژگیها بود و شمولیت شخصیتش او را ممتاز میکرد که هم با نسل پیش از خود، هم با همنسلان و هم با نسل آینده ارتباطی عمیق و سرشار از احترام برقرار کند و این یکی از رازهای وجودی اوست. نکته دیگر اینکه سمندریان همیشه مشتاق نگاه نو و نفس و خون تازه در پیکر نمایش بود. اساساً گستره شاگردانش و مخصوصاً درخشش کسانی که به او نزدیکتر بودند، محصول چنین بستری است که خودش مهیا کرده بود. سمندریان دانشجویش را تکریم میکرد و همیشه معتقد بود که تئاتر پدیدهای زنده است و نیاز به خون تازه دارد. میگفت: «یاد بگیر راحت بگویی نه!» و خودش بهترین نمونه و مثال از کسی بود که چنین ویژگی منحصربهفردی داشت و در تمام سالهای پربار حیاتش، با وجود سختیهایی که متحمل شد، راحت «نه» گفت تا هرگز جایگاه و اندازه خود را با چالش روبهرو نکند. سمندریان براستی پدر کارگردانی نوین تئاتر ایران است و کارگردانهای تئاتر چه مستقیم و چه غیرمستقیم از او بهرههای فراوان بردند و اهالی تئاتر از مرحوم عزتالله انتظامی تا رضا کیانیان و من و هم نسلانم، با شوق و ذوق و افتخار از او حرف میزنیم و همین نشان میدهد که او محبوب سه نسل و نسل آینده خواهد ماند. این نکته را هم فراموش نکنیم که نگاه و سلیقه او در بازیگری هنوز روزآمد و کارآمد است و طبیعتاً بیست - سی سال پیش هم بسیار بکر و روبهجلو بوده و کاربرد داشته است. نکته دیگر، همانطور که در سطرهای بالا هم به آن اشاره شد، طیف گوناگونی از شاگردان او را میشود دید که در ظاهر ربطی به هم ندارند اما جانشان با یک نخ تسبیح به هم گره خورده است و آن نخ تسبیح حمید سمندریان است. چند سال پیش مقالهای نوشتم با این عنوان که «حمید سمندریان را نباید دید، باید فهمید» واقعاً سمندریان بهعنوان یک امر مهم و کلید واژهای مکرر باید به یاد آورده شود و در هر مناسبت و بههر تقویمی باید نزد تئاتریها یادش زنده نگه داشته شود. یاد کسی که انسان بود و بسیار درجه یک و نوگرا در کار و همیشه تمنایی برای نگاههای تازه درونش وجود داشت و از طرفی دیگر، شجاعت و بیپروایی خاص خود را در حوزه اجرا داشت.
رئیس جمهوری در جلسه هیأت دولت خطاب به امریکاییها:
اینجا خلیج فارس است نه خلیج نیویورک یا واشنگتن
قدردانی رئیس جمهوری از موافقت رهبر انقلاب با آزادسازی سهام عدالت
رئیس جمهوری روز گذشته، فرآیند چند ماههای را تشریح کرد که در نهایت به استجازه از رهبر معظم انقلاب برای آزادسازی سهام عدالت منتهی شد. حجتالاسلام حسن روحانی با قدردانی از رهبر معظم انقلاب برای موافقت با آزادسازی سهام عدالت، از شورای عالی بورس خواست همانطور که ایشان فرمودند در کوتاهترین زمان ممکن آییننامهها و مقررات لازم در این زمینه را فراهم کنند تا مردم بتوانند هر طوری که مایل هستند درباره سهام خود تصمیم بگیرند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، روحانی در ابتدای سخنان خود با بیان اینکه در این مدت تلاش ما بر حراست از سلامت مردم بهعنوان هدف اول و بعد تأمین نیازهای مردم در بازار فعالیتهای کارگاهها و بنگاههای تولیدی متمرکز بود، اظهارکرد: جمع این اهداف گاهی پیچیدگی و سختیهایی را به وجود میآورد، اما به مردم عزیز میگویم بهدلیل ناروشن بودن پایان این ویروس، باید خودمان را برای کار و فعالیت، علم، دانش، تحقیقات، سرزنده نگه داشتن جامعه و امید به جامعه آماده کنیم. رئیس جمهوری با بیان اینکه فرض بر این است که این ویروس برای مدتی در کنار مردم هست و هیچکس در دنیا نمیتواند پیشبینی کند که پایان این اپیدمی چه زمانی است، تأکید کرد که به همین دلیل دولت از فاصلهگذاری اجتماعی به فاصلهگذاری هوشمند رسیده است.
روحانی با اشاره به اینکه تقسیمبندی کشور به مناطق سفید، زرد و قرمز به معنای رعایت نکردن دستورالعملهای بهداشتی در مناطق سفید نیست، خواستار مراقبت و توجه بیشتر به دستورالعملها در این مناطق شد.
او در ادامه با قدردانی از تلاشهای کارگران، کارمندان، پزشکان و همه فعالان بخشهای مختلف کشور اظهارکرد: اگر امروز نمیتوانستیم ونتیلاتور تولید کنیم، حتی اگر روابط بانکی ما مشکل نداشت، معلوم نبود چند کشور در دنیا این دستگاه تنفس مصنوعی را به ما بفروشند. یا اگر نمیتوانستیم ماسک، گان و همه لوازم و تجهیزات لازم برای پرستاران و پزشکان تهیه کنیم، معلوم نبود براحتی میتوانستیم ماسک مورد نیاز پزشکان و پرستارها را وارد کنیم.
رصد فعالیتهای ایران از سوی کشورهای دیگر
روحانی با اشاره به تماسهای خود با سران دیگر کشورها در این ایام، اظهارکرد: تقریباً همه آنان به چند نکته توجه داشتند، همه اینها ایران را زیر نظر داشتند و میگفتند ما آمار و ارقام و روند کار شما را میدانیم و همه تشکر میکردند از اینکه ایران یک کار بسیار منسجم و قوی برای مقابله با این ویروس انجام داده است.
رئیس جمهوری افزود: بعضی رهبران کشورها بودند سؤال میکردند شما چگونه از فاصله اجتماعی به فاصله هوشمند آمدید و سه منطقه سفید، زرد و قرمز را اعلام کردید و مبانیتان چیست و میخواهید چه کار کنید؟ روحانی در تشریح علت این پرسشها گفت: معلوم است این کشور مورد توجه جهان است و همه به این کشور نگاه میکنند. پیروزی ما در این مقطع، پیروزی یک ملت است و تنها پیروزی دولت و کادر درمانی نیست، پیروزی ملت ایران است اگر خوب بتوانیم مدیریت کنیم و کار را پیش ببریم.
رئیس جمهوری در ادامه، اطمینان مردم به تأمین آب، برق، سوخت، ارز، ریال و کمکهای دیگر را ضروری خواند و گفت: با وجود همه پیچیدگیها و فشارهایی که بوده، آمار بانک مرکزی نشان میدهد تورم ماهانه ماه فروردین، نصف تورم ماهانه ماه اسفند است.
روحانی این امر را به معنی حرکت خوب اقتصادی در کشور دانست و افزود: امروز مردم هم به بازار پول اعتماد دارند و هم به بازار سرمایه و هم رقم پسانداز ما در بانکها رشد 32 درصدی دارد، هم حضور مردم در بازار بورس به معنی اعتماد مردم است. اینکه بیرونیها تبلیغ میکنند که مردم ایران به نظام و دولت ایران اعتماد ندارند، کاملاً دروغ میگویند.
امریکا بداند نام این آبراهه
خلیج فارس است
رئیس جمهوری در بخش دیگری از سخنان خود، با تبریک روز خلیج فارس به ملت ایران و تأکید بر اینکه این خلیج برای همیشه خلیج فارس خواهد ماند، خطاب به امریکاییها گفت: امریکاییها باید بدانند این خلیج، اسمش خلیج فارس است؛ خلیج نیویورک یا واشنگتن نیست. باید از روی نام این خلیج و این آبراه و از روی ملتی که در کنار این آبراه برای هزاران سال حافظ این آبراه بودند، شرایط و موقعیت را درک کنند و هر روز علیه ملت ایران توطئه نکنند. میبینند که ملت ایران در تمام صحنهها موفق بوده و هست، برای حفاظت از این آبراه هم همیشه موفق بوده و موفق خواهد بود.
خصوصیسازی و یادی از مرحوم هاشمی رفسنجانی
روحانی در ادامه با قدردانی و سپاسگزاری از رهبر معظم انقلاب بابت آزادسازی سهام عدالت، آن را اقدامی در زمینه شفاف شدن مالکیت و دارایی مردم دانست و با یادآوری خاطره مرحوم هاشمی رفسنجانی برای پیشبرد مباحث اصل 44 در مجمع تشخیص مصلحت نظام، اظهارکرد: خدا آقای هاشمی رفسنجانی را رحمت کند، تلاشهایی که آن روز شد و تصمیماتی که اتخاذ شد تا برای اقشار مردم هم در این آزادسازی و خصوصیسازی سرمایههای دولتی و بنگاههای بزرگ اقتصادی فکری بشود و در نهایت رهبر معظم انقلاب موافقت کردند که بهعنوان سهام در اختیار مردم قرار بگیرد و این سهام در اختیار مردم قرار گرفت.
رئیس جمهوری با بیان اینکه باوجود تعلق گرفتن این سهام به مردم، آنان باید سالها صبر میکردند تا از محل سود این سهام مالک سهام خود شوند، این فرآیند را 10 ساله توصیف کرد و افزود: سامانهای تشکیل شد تا مردم در آن ثبتنام کنند و بعد برای همه در دولت یازدهم مشخص شد که چه کسی چه مقدار سهم دارد، چه مقدار بدهکار است و چه مقدار طلبکار است و تقریباً همه اینها در سال 94 روشن شد و وقتی در سال 94 روشن شد تلاش ما بر این شد که این سهام را بتوانیم به نحوی آزاد کنیم.
روحانی با بیان اینکه ابتدا به فکر این افتادیم که لایحهای برای مجلس شورای اسلامی تنظیم کنیم، اما در دولت این بحث مطرح شد که این سهام به دستور رهبر معظم انقلاب واگذار شده و ایشان باید اجازه دهند که این لایحه در دولت مطرح شود، ادامه داد: در سال 94 یکی دو نوبت محضر ایشان راجع به این لایحه عرض کردم، ایشان توضیح خواستند و من خدمت ایشان توضیح دادم. به هر حال یک مقدار مکاتبه شد و طول کشید و بعداً این لایحه را به مجلس فرستادیم، البته در سال 96 این لایحه را به مجلس شورای اسلامی فرستادیم که مجلس تصویب کند تا بتوانیم سهام عدالت را آزاد کنیم که در آن مقطع هم به اجازاتی از رهبر معظم انقلاب نیاز بود.
رئیس جمهوری تصریح کرد: در این ایام سه مکاتبه خدمت ایشان داشتم که یک راهی پیدا شود تا این سهام آزاد شود و در چارچوبی که اهداف مورد نظر ایشان که از اول راجع به این سهام بوده هم کاملاً مراعات شود. در نامهای که سال گذشته فرستاده بودم، ایشان نکاتی را بیان کردند و بعد فروردین امسال، نامه دوم را خدمت ایشان فرستادم و ایشان پاسخ دادند که چارچوبی برای آزادی سهام عدالت تعیین شود. اوایل اردیبهشت نامه بعدی را خدمت ایشان نوشتم و در آن چارچوبی خدمت ایشان پیشنهاد دادم، خیلی از ایشان ممنون و متشکر هستم که در نامه آخری با آزادی سهام موافقت فرمودند، البته آن چارچوبی که در نامه خدمت ایشان تقدیم کرده بودیم، با جملاتی آن چارچوب را تکمیل کردند و نقطه نظر خودشان را در این بندها اعلام فرمودند.
روحانی با بیان اینکه پیشنهاد من خدمت ایشان این بود که در نهایت شورای عالی بورس راجع به شیوه کار تصمیمگیری کند، از موافقت رهبر معظم انقلاب با این پیشنهاد خبرداد و افزود: موافقت رهبر معظم انقلاب در این ماه مبارک رمضان قدم بسیار خوبی برای مردم عزیز و آن 49 یا 50 میلیون نفر صاحب این سهام است، حالا حساب و کتاب این سهام روشن است. او تصریح کرد: از شورای عالی بورس میخواهم، همانطور که ایشان فرمودند، در کوتاهترین زمان ممکن آییننامهها و مقررات لازم در این زمینه را فراهم کنند تا مردم هر طوری که مایل هستند (با سهام خود رفتار کنند) البته از سال 95 که سهام عدالت به طور کامل سامان پیدا کرد در سه نوبت سود این سهام را به مردم پرداخت کردیم، یک بار سود 95 بود که در 96 پرداخت شد، سهم 96 بود در 97 و 97 در 98 که به هر حال این سود سهام 98 هم در 99 پرداخت خواهد شد و سه بار به ازای سهم یک میلیون تومانی.
روحانی گفت: مردم اگر تمایل داشته باشند سهام خود را نگه میدارند و از سود سهام خودشان برخوردار میشوند. ارزش این سهام هم روز به روز بیشتر میشود، چون به بنگاههای اقتصادی مهم و ارزشمند مربوط میشود.
رئیس جمهوری با بیان اینکه مردم باید مطمئن باشند که شرایط، شرایطی است که مالکیت خوبی با این حساب در اختیار آنهاست، افزود: امروز مردم به میل خودشان مالک این سهام هستند، اختیار با خودِ آنان است، خواستند بازار بورس بروند و بفروشند، آزاد هستند، یا اگر خواستند، میتوانند نگه دارند.
روحانی با بیان اینکه سازوکار خرید و فروش یا نگهداری این سهام از سوی شورای عالی بورس تهیه و بعد به مردم اعلام میشود، تأکید کرد: به باور من این سهام به کمک مردم آمده و این موافقت رهبر معظم انقلاب در این مقطع بسیار ارزشمند است، البته آن دسته از سهامدارانی که نیاز فوری ندارند، سهام خود را نگه میدارند و سود سالانه خودشان را خواهند گرفت و برخوردار خواهند شد.
خبـــر
قدردانی رئیس جمهوری از موافقت رهبر انقلاب با آزادسازی سهام عدالت
حجتالاسلام حسن روحانی رئیس جمهوری در نامهای به محضر حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، از موافقت معظم له با پیشنهاد دولت در خصوص آزادسازی و ساماندهی سهام عدالت قدردانی کرد. بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری در متن این نامه آمده است: «موافقت حضرتعالی با پیشنهاد دولت در خصوص آزادسازی و ساماندهی سهام عدالت، که گام بلندی در جهت تحقق حضور و مشارکت مردم در صحنه اقتصاد و سازندگی کشور است، زمینه شکوفایی بیشتر بازار سرمایه را فراهم کرده و اقشار گسترده مردم را از مواهب رشد تولید در بزرگترین واحدهای اقتصادی کشور بهرهمند خواهد ساخت از این رو، از سوی همه سهامداران که اقشار زحمتکش جامعه را تشکیل میدهند و خدمتگزاران مردم در دولت که برای تحقق این امر تلاش کردند، صمیمانه از بذل عنایت ویژه جنابعالی در این اقدام بزرگ ملی، تشکر مینمایم. دولت تدبیر و امید، از سال 1393، حراست از حق مالکیت مردم در سهام عدالت را در اولویتهای برنامه اقتصادی خود قرار داد و با تکمیل بانک اطلاعاتی سهامداران، راهاندازی سامانه الکترونیکی سهام عدالت و انتقال سهام شرکتهای بزرگ و سودآور ملی به سبد سهام عدالت، امکان پرداخت سود به سهامداران را از سال 1395 فراهم نمود و از سال 1396 تاکنون نیز، با تقدیم لایحه به مجلس شورای اسلامی و پیگیریهای جدی، برنامه ساماندهی و آزادسازی سهام عدالت را دنبال نموده است و اینک، با عنایت جنابعالی، آمادگی کامل دارد که زمینه تحقق اختیار مردم در مالکیت و مدیریت سهام خود را فراهم نماید. امید فراوان داریم که این گشایش جدید در بازار سرمایه کشور و بهرهمندی مردم از سرمایههای خود شیرینی رشد و عدالت را در کام مردم ما بنشاند و به پیشرفت اقتصادی کشور، باوجود همه فشارهای تحریمی کمک کند. سلامت، طول عمر و مزید برکات وجود مبارک را در رهبری نظام، از خداوند بزرگ مسألت مینمایم.» گفتنی است روز گذشته هم در جلسه هیأت وزیران به ریاست حجتالاسلام والمسلمین روحانی، اقدامات دولت درخصوص ساماندهی سهام عدالت در طول سالهای گذشته و تلاش گسترده برای حفظ حقوق مردم مورد بحث و بررسی قرار گرفت.رئیس جمهوری در این جلسه دستورات لازم جهت برنامهریزی مناسب برای واگذاری سهام را به وزیر امور اقتصادی و دارایی صادر کرد.
قدر دانی از بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره)
رئیس جمهوری در پی دریافت گزارشهای رؤسای بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی و ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره)، از اقدامات انجام شده در یاری اقشار آسیب دیده از بیماری کرونا، قدردانی کرد.
تأکید روحانی و عمران خان بر توسعه و تعمیق روابط تهران – اسلام آباد
رئیس جمهوری ایران و نخستوزیر پاکستان روز چهارشنبه در یک گفتوگوی تلفنی خواستار توسعه و تعمیق روابط و مناسبات دو کشور شده و بر ضرورت اشتراک و انتقال تجربیات، دانش و تکنولوژی یکدیگر برای مقابله و مهار ویروس کرونا تأکید کردند. دو طرف در این تماس تلفنی همچنین ضرورت فعال شدن دوباره مرزها و بازارچههای مرزی و تقویت ارتباطات تجاری با رعایت دستورالعملهای بهداشتی را مورد تأکید قرار دادند.رئیس جمهوری ایران و نخستوزیر پاکستان در ادامه این گفتوگوی تلفنی هرگونه تبعیض و اعمال فشار علیه مسلمانان را محکوم کرده و حمایت خود را در این زمینه اعلام کردند.
حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی در این تماس تلفنی با قدردانی از مواضع پاکستان درخصوص مخالفت با تحریمهای غیرقانونی امریکا علیه ایران، ابراز امیدواری کرد که دو کشور روابط تجاری و اقتصادی خود را بیش از پیش توسعه دهند. روحانی بازگشایی بازارچههای مرزی دو کشور با رعایت کامل دستورالعملهای پزشکی را موجب توسعه روابط تجاری و اقتصادی تهران – اسلام آباد دانست و افزود: علاقهمندیم همانطور که با برخی کشورهای همسایه مبادلات کالا انجام میشود، با کشور پاکستان نیز تبادل کالا و تجارت از مرزها انجام گیرد.رئیس جمهوری با تبریک ماه مبارک رمضان به دولت و مردم پاکستان ابراز امیدواری کرد که توافقهای مشترک دو کشور به نفع دو ملت اجرایی و عملیاتی شود. نخستوزیر پاکستان نیز توسعه و تعمیق روابط با ایران بویژه همکاریهای اقتصادی و تجاری را مورد تأکید قرار داد و با استقبال از شروع دوباره فعالیتهای تجاری در مرزهای دو کشور و فعالیت بازارچههای مرزی با رعایت دستور العملهای بهداشتی، گفت: از سرگیری تبادلات کالایی دو کشور کمک زیادی به اقتصاد پاکستان خواهد کرد که بهخاطر ویروس کرونا با مشکلات زیادی مواجه شده است.«عمران خان» همچنین اعمال تحریم و افزایش فشارهای اقتصادی از سوی امریکا علیه ایران در این شرایط سخت که جهان با بیماری کرونا درگیر است را محکوم کرد و افزود: حمایت از ایران در قبال اقدامات غیر قانونی امریکا را وظیفه خود میدانم.
روحانی همچنین عصر دیروز با «قربانقلی بردی محمد اف» رئیسجمهوری ترکمنستان بهصورت تلفنی گفتوگو کرد. دو طرف با اشاره به مشکلات و سختیهایی که شیوع بیماری کرونا برای اکثر کشورهای جهان بهوجود آورده، همدلی و تلاش همه کشورها در مسیر مقابله با کرونا را لازم دانسته و بر همکاری متقابل دو کشور در این راستا تأکید کردند.
واعظی: سرمایهگذاری در بورس مورد حمایت دولت است
۱۲۷ شهر سفید محدودیت برگزاری مراسم مذهبی ندارند
رئیس دفتر رئیس جمهوری روز گذشته در حاشیه نشست هیأت وزیران، مدیریت بازار سرمایه در شرایط فعلی را برای دولت مهم خواند و با اشاره به واگذاری سهام بنگاهها و شرکتهای دولتی، تأکید کرد که موضوع بورس و سرمایهگذاری در آن مورد حمایت جدی دولت است.
به گزارش ایسنا، محمود واعظی با بیان اینکه برای دولت مهم است تا مردم خود انتخاب کنند در کدام بازار تمایل به سرمایهگذاری دارند تا سود مناسبی نصیب آنان شود، اظهارکرد: اقدامی که امروز در بازار انجام شده مورد حمایت دولت است و امیدواریم یک اطمینانی به مردم داده شود که از یک طرف مردم سود ببرند و از سوی دیگر کارآفرینان و صاحبان سرمایه بتوانند بخشی از بنگاههای خودشان را در اختیار مردم قرار دهند و در کنار آن در کشور توسعه و سرمایهگذاری بیشتری داشته باشند.
رئیس دفتر رئیس جمهوری با بیان اینکه موضوع بورس و سرمایهگذاری در آن مورد حمایت جدی دولت است و ما در ابتدا از خودمان شروع کردیم، افزود: تأکید رئیس جمهوری همواره این است که ابتدا دستگاههای دولتی اموال خود را واگذار کنند و در اختیار بورس قرار دهند تا مردم بتوانند در این زمینه مشارکت داشته باشند. او با اشاره به گزارش سازمان بورس در جلسه هیأت دولت مبنی بر تمایل بخش خصوصی برای عرضه بنگاههای خود در بورس، گفت: شورای عالی بورس بهعنوان یک مرجع عالی برای کنترل و هدایت به شمار میرود و اینکه صیانت از افرادی که در بورس وارد میشوند و دارای سهام هستند، به شکل مرتب نظارت دارند و این نظارت مورد تأکید رئیس جمهوری است.
واعظی درعین حال، تصمیم و ابلاغ رهبر معظم انقلاب در موضوع سهام عدالت را هدیه خوبی به حدود ۵۰ میلیون سهامدار عنوان کرد و افزود: در شرایط فعلی که با ویروس کرونا مواجه هستیم و از لحاظ اقتصادی دولت تلاش میکند هم سلامت مردم و هم موضوع ویروس کرونا را کنترل و اداره کند و به نوعی معیشت مردم در زمینه تولید و کسب و کارها انجام شود، موافقت رهبر معظم انقلاب در زمینه سهام عدالت برای آن دسته مردمی که در هر شرایطی خسارت بیشتری دیده یا توان اندوخته زیادی نداشتند کمک بسیار بزرگی در این زمینه خواهد کرد و ما نیز تلاش میکنیم بتوانیم هم بورس یک روند معقول و طبیعی و سودده داشته باشد و هم کشور توسعه پیدا کند. رئیس دفتر رئیس جمهوری در ادامه، با اعلام اینکه مطابق تقسیمبندی جدید کشور، برای ۱۲۷ شهر سفید هیچ محدودیتی برای انجام مراسم مذهبی با رعایت پروتکلهای بهداشتی نگذاشته ایم، تأکید کرد: در تلاش هستیم دوباره بررسی کنیم که چگونه میتوان برای شبهای احیا، شهرهای زرد را به سفید تبدیل کرد. نظر قطعی وزارت بهداشت این است تا زمانی که شهرهای قرمز وجود دارند، قطعاً نباید این کار انجام شود. واعظی به برگزاری مراسم ویدئویی انس با قرآن از سوی رهبر معظم انقلاب اشاره کرد و افزود: این اقدام رهبر معظم انقلاب درس بزرگی بود که به ما نشان داد هم میشود عبادت را انجام داد و هم پروتکلهای بهداشتی را رعایت کرد. او از همه مداحان و هیأتهای مذهبی خواست در این زمینه همکاریهای لازم را داشته باشند.
رئیس دفتر رئیس جمهوری در ادامه درباره رعایت نشدن فاصله اجتماعی هم گفت: گزارشهای بسیاری هم داریم که فاصله اجتماعی رعایت میشود اما معنی اینکه کسب و کارهای کم ریسک یا متوسط میتوانند کار خود را ادامه دهند این نیست که خطر فراگیری کرونا از بین رفته بلکه حتماً باید با رعایت پروتکلهای بهداشتی انجام شود.
واعظی به وضع کشورهای اروپایی اشاره کرد و گفت: مقایسه کنید کشورهای مختلفی که آمار دادند از امریکا، ایتالیا، اسپانیا، انگلیس و فرانسه و سایر کشورها که تا دیروز فکر میکردیم از نظر تعداد تختها قابل مقایسه با خیلی از کشورهای دیگر نیستند؛ اما بهدلیل اینکه ابتدا مغرور شدند و فکر کردند با توجه به اینکه نظام بهداشتی دارند مشکلی نخواهند داشت، اما تعداد کسانی که به این بیماری مبتلا و فوت شدند در این کشورها بسیار زیاد است.
وی با اشاره به عملکرد قابل قبول ایران در مبارزه با کرونا اظهارکرد: هم رسانههای مختلف، هم رهبران کشورها و از همه مهمتر رئیس سازمان بهداشت جهانی در نامهای که اخیراً برای وزیر بهداشت فرستادند، از ابتکارات ایران تشکر کردند که ما هم باید این کار را تا آخر حفظ کنیم.
رئیس قوه قضائیه در نشست هماندیشی با اصحاب تولید و فعالان کارگری:
دستگاههای متصل به قدرت نباید با بخش خصوصی رقابت کنند
گروه سیاسی/ رئیس قوه قضائیه با تأکید بر اینکه مسأله معیشت و حقوق کارگران باید بسیار محترم شمرده شود، به سازمان بازرسی کل کشور مأموریت دارد نهایتاً ظرف ۱۰ روز با همفکری کارگران و شورایعالی کار گزارش جامعی از نظام مسائل و مشکلات حوزه کارگری تهیه کند. به گزارش میزان، حجتالاسلام والمسلمین سید ابراهیم رئیسی، شامگاه سهشنبه و در آستانه روز کارگر میزبان اصحاب تولید و فعالان کارگری بود. وی در این جلسه با بیان اینکه زیرساختهای اساسی جهش تولید که از سوی رهبر معظم انقلاب بهعنوان شعار سال نامگذاری شده است، در کشور وجود دارد، افزود: نیروی انسانی متراکم، نقدینگی، مهارت در کار، تلاش، همت و مجاهدت نیروهای متخصص و بخصوص کارگران از جمله این زیرساختها است. رئیسی با بیان اینکه تحقق در جهش تولید نیازمند حمایت از تولیدکنندگان و رفع موانع تولید و سرمایهگذاری است، از قاچاق، واردات کالاهای دارای مشابه داخلی و عدم پرداخت تسهیلات به تولیدکنندگان واقعی و انتقال تسهیلات به بخش دلالی بهعنوان موانع تولید یاد کرد.
رئیس قوه قضائیه همچنین با تأکید بر لزوم حمایتهای قانونی، قضایی، مالی، پولی و بانکی از فعالیتهای دانش بنیان در کشور تصریح کرد: تسهیلات باید به اشخاص مولد اختصاص پیدا کند. رئیسی لزوم اصلاح نظام اداری صدور مجوزها را نیز متذکر شد و با بیان اینکه تولیدکنندگان نباید در پیچ و خم بوروکراسی اداری گرفتار شوند، اظهار داشت: اجرای دقیق سیاستهای ابلاغی رهبر معظم انقلاب برای واگذاری و مردمی کردن کارخانهها و مراکز تولیدی منجر به پویایی بخشهای اقتصادی خواهد شد.
مشکلات خصوصیسازی ناشی از واگذاری به افراد فاقد صلاحیت است
رئیس قوه قضائیه با بیان اینکه اصل ۴۴ قانون اساسی و قانون اجرایی آن و چارچوب تعیین شده از سوی رهبر معظم انقلاب برای واگذاری بخشهایی از شرکتهای دولتی به بخش خصوصی امر درستی است، مشکلات مربوط به حوزه خصوصیسازی را ناشی از اجرای نادرست اصل ۴۴ و واگذاری کارخانجات به افراد فاقد صلاحیت، مهارت، دانش و سرمایه دانست و گفت که گزارشهای واصله از استانهای کشور درباره مشکلات کارخانجات و مراکز تولیدی ریشه در همین مسائل دارد. وی با اشاره به مشکلات ایجاد شده برای کارگران کارخانههایی که بدون در نظر گرفتن شرایط واگذار شدهاند، ادامه داد: کارخانهها به افرادی واگذار شدند که اهلیت نداشتند و آنها کارخانهها را با پول بانکها و منابع مالی دولت گرفتند و با ناکارآمدی موجب توقف چرخه تولید و ایجاد مشکل برای کارگران شدند. رئیس قوه قضائیه با تأکید بر لزوم توانمندسازی کارخانهها پس از واگذاری به بخش خصوص اظهار داشت: منظور از خصوصی سازی، رهاسازی شرکتهای دولتی پس از واگذاری نیست و برای رهایی این بخش از مشکلات، باید آنها را در مسائل کارگری، تسهیلات بانکی، بازاریابی و توزیع کالا کمک کنیم.
رئیس قوه قضائیه در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه نظارت، شفافیت، حسابکشی و مراقبت بر تولید با کیفیت، امر پسندیدهای است، در عین حال بر لزوم پرهیز شرکتهای بزرگ دولتی و دستگاههای اداری متصل به قدرت از رقابت با بخش خصوصی تأکید کرد. رئیسی بر لزوم تجدید نظر در نظام خصوصیسازی و واگذاریها تأکید کرد و گفت که مشکلات واگذاریها که اعتراض تولیدکنندهها و کارگران را برانگیخته، باید با همکاری دولت و هیأت ویژه ساماندهی واگذاریها که اخیراً از سوی مجلس تشکیل شده، برطرف و روند خصوصیسازی از شکل سابق خارج شود.
در ابتدای این نشست، حجتالله عبدالملکی عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) و معاون اشتغالزایی و خودکفایی کمیته امداد که مدیریت این جلسه را بر عهده داشت، در سخنان کوتاهی با اشاره به فراهم بودن بسترهای جهش تولید در کشور با وجود تراکم سرمایه، نیروی انسانی و دانش بازاریابی بر لزوم رفع موانع تولید تأکید کرد و با تقدیر از اقدامات قوه قضائیه در دوره مدیریت رئیسی در این زمینه، از احیای حدود هزار واحد تولیدی در طول یکسال گذشته با مساعدت دستگاه قضایی سخن گفت. پیش از سخنان رئیس قوه قضائیه نیز تعدادی از تولیدکنندگان و نمایندگان کارگری از شرکتها و کارخانجات مختلف به ارائه دیدگاهها، پیشنهادات و مطالبات خود و جامعه کارگری پرداختند. عمده این مسائل ناظر به مشکلات مالی بخشهای تولیدی و تأثیر آن بر معیشت کارگران بود. رئیس قوه قضائیه در واکنش به نظرات و گزارشهای حاضران در جلسه با تأکید بر اینکه مسأله معیشت و حقوق کارگران باید بسیار محترم شمرده شود، به سازمان بازرسی کل کشور مأموریت دارد نهایتاً ظرف ۱۰ روز با همفکری کارگران و شورایعالی کار گزارش جامعی از نظام مسائل و مشکلات حوزه کارگری و مسائل مطرح شده از سوی نمایندگان کارگران تهیه کند تا برای حل آنها چارهاندیشی شود.
در این جلسه همچنین ابراهیم رئیسی با تعیین وقت برای رسیدگی فوری به مسائل و مشکلات دو تن از تولیدکنندگان، اعلام کرد مشکلات کارخانه هپکو نیز روز پنجشنبه همین هفته با حضور نمایندگان کارگری، استاندار استان مرکزی و مسئولان مربوطه در وزارت صمت، در دفتر رئیس قوه قضائیه بررسی میشود.
رئیس قوه قضائیه همچنین با تأکید بر لزوم حمایتهای قانونی، قضایی، مالی، پولی و بانکی از فعالیتهای دانش بنیان در کشور تصریح کرد: تسهیلات باید به اشخاص مولد اختصاص پیدا کند. رئیسی لزوم اصلاح نظام اداری صدور مجوزها را نیز متذکر شد و با بیان اینکه تولیدکنندگان نباید در پیچ و خم بوروکراسی اداری گرفتار شوند، اظهار داشت: اجرای دقیق سیاستهای ابلاغی رهبر معظم انقلاب برای واگذاری و مردمی کردن کارخانهها و مراکز تولیدی منجر به پویایی بخشهای اقتصادی خواهد شد.
مشکلات خصوصیسازی ناشی از واگذاری به افراد فاقد صلاحیت است
رئیس قوه قضائیه با بیان اینکه اصل ۴۴ قانون اساسی و قانون اجرایی آن و چارچوب تعیین شده از سوی رهبر معظم انقلاب برای واگذاری بخشهایی از شرکتهای دولتی به بخش خصوصی امر درستی است، مشکلات مربوط به حوزه خصوصیسازی را ناشی از اجرای نادرست اصل ۴۴ و واگذاری کارخانجات به افراد فاقد صلاحیت، مهارت، دانش و سرمایه دانست و گفت که گزارشهای واصله از استانهای کشور درباره مشکلات کارخانجات و مراکز تولیدی ریشه در همین مسائل دارد. وی با اشاره به مشکلات ایجاد شده برای کارگران کارخانههایی که بدون در نظر گرفتن شرایط واگذار شدهاند، ادامه داد: کارخانهها به افرادی واگذار شدند که اهلیت نداشتند و آنها کارخانهها را با پول بانکها و منابع مالی دولت گرفتند و با ناکارآمدی موجب توقف چرخه تولید و ایجاد مشکل برای کارگران شدند. رئیس قوه قضائیه با تأکید بر لزوم توانمندسازی کارخانهها پس از واگذاری به بخش خصوص اظهار داشت: منظور از خصوصی سازی، رهاسازی شرکتهای دولتی پس از واگذاری نیست و برای رهایی این بخش از مشکلات، باید آنها را در مسائل کارگری، تسهیلات بانکی، بازاریابی و توزیع کالا کمک کنیم.
رئیس قوه قضائیه در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه نظارت، شفافیت، حسابکشی و مراقبت بر تولید با کیفیت، امر پسندیدهای است، در عین حال بر لزوم پرهیز شرکتهای بزرگ دولتی و دستگاههای اداری متصل به قدرت از رقابت با بخش خصوصی تأکید کرد. رئیسی بر لزوم تجدید نظر در نظام خصوصیسازی و واگذاریها تأکید کرد و گفت که مشکلات واگذاریها که اعتراض تولیدکنندهها و کارگران را برانگیخته، باید با همکاری دولت و هیأت ویژه ساماندهی واگذاریها که اخیراً از سوی مجلس تشکیل شده، برطرف و روند خصوصیسازی از شکل سابق خارج شود.
در ابتدای این نشست، حجتالله عبدالملکی عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) و معاون اشتغالزایی و خودکفایی کمیته امداد که مدیریت این جلسه را بر عهده داشت، در سخنان کوتاهی با اشاره به فراهم بودن بسترهای جهش تولید در کشور با وجود تراکم سرمایه، نیروی انسانی و دانش بازاریابی بر لزوم رفع موانع تولید تأکید کرد و با تقدیر از اقدامات قوه قضائیه در دوره مدیریت رئیسی در این زمینه، از احیای حدود هزار واحد تولیدی در طول یکسال گذشته با مساعدت دستگاه قضایی سخن گفت. پیش از سخنان رئیس قوه قضائیه نیز تعدادی از تولیدکنندگان و نمایندگان کارگری از شرکتها و کارخانجات مختلف به ارائه دیدگاهها، پیشنهادات و مطالبات خود و جامعه کارگری پرداختند. عمده این مسائل ناظر به مشکلات مالی بخشهای تولیدی و تأثیر آن بر معیشت کارگران بود. رئیس قوه قضائیه در واکنش به نظرات و گزارشهای حاضران در جلسه با تأکید بر اینکه مسأله معیشت و حقوق کارگران باید بسیار محترم شمرده شود، به سازمان بازرسی کل کشور مأموریت دارد نهایتاً ظرف ۱۰ روز با همفکری کارگران و شورایعالی کار گزارش جامعی از نظام مسائل و مشکلات حوزه کارگری و مسائل مطرح شده از سوی نمایندگان کارگران تهیه کند تا برای حل آنها چارهاندیشی شود.
در این جلسه همچنین ابراهیم رئیسی با تعیین وقت برای رسیدگی فوری به مسائل و مشکلات دو تن از تولیدکنندگان، اعلام کرد مشکلات کارخانه هپکو نیز روز پنجشنبه همین هفته با حضور نمایندگان کارگری، استاندار استان مرکزی و مسئولان مربوطه در وزارت صمت، در دفتر رئیس قوه قضائیه بررسی میشود.
درسهای کووید 19 به صنعت فوتبال در گفتوگو با امیرعلیزاده، مدیر عامل کانون بانک های ایرانی در اروپا و کارشناس ارشد اقتصاد ورزش
تکل کرونا روی اقتصاد فوتبال
فیفا بهدنبال آن است که یک صندوق مالی نجات برای کمک به فوتبال در شرایط بحرانی تشکیل بدهد
در صورتی که تا 30 ژوئن مسابقات برگزار نشود 30 درصد از ارزش بازیکن ها کاسته میشود
سپیده پیری
خبرنگار
میگویند عشق است، شاید هم خود زندگی. برای عدهای عکس با شورت ورزشی نهایت هواخواهی است، برای عدهای دیگر کری خوانیها و کل کل کردنها و برخی هم سالهاست چشمشان به درهای بسته ورزشگاه خشک شده است. همین قدر مبهم و پیچیده. با این حال هر روز بر جاذبههای این مستطیل سبز افزوده میشود و بیانصافیست اگر به تفنن و سرگرمی تقلیلش بدهیم. اهالی فن بر سویههای اجتماعی و اقتصادیاش متمرکز شدهاند و حوزهای با عنوان «اقتصاد ورزش» را گشودند که جز بهکارگیری تئوریهای اقتصادی برای تحلیل فعالیتهای ورزشی نیست و در دو سطح خرد و کلان انجام میشود. این روزها که کرونا بنیاد جهان را بر باد داده فوتبال هم از این ناکامیها بینصیب نمانده است. با توقف برگزاری مسابقات، باشگاهها که بنگاه اقتصادی محسوب میشوند از درآمدهایی که به واسطه فروش سهام باشگاه، واگذاری امتیاز پخش رادیویی و تلویزیونی مسابقههایشان، فروش پیراهن و سایر اقلام ورزشی و فروش بلیت و... بهدست میآوردند، بینصیب شدند. فوتبال هنوز هم بر سر زبانهاست اما این بار خبر از ورشکستگی باشگاه ها و افت قیمت بازیکنان نجومی است. امیر علیزاده مدیر عامل کانون بانکهای ایرانی در اروپا که کارشناس ارشد اقتصاد ورزش و مؤسس و سردبیر سایت تخصصی بازار ورزش هم هست در گفتوگو با «ایران» آثار ناشی از شیوع کرونا بر اقتصاد فوتبال را تحلیل و آسیبشناسی کرد که در ادامه میخوانید.
کرونا چه جنبههایی از صنعت فوتبال را تحت تأثیر قرار داده است؟
در بحران کرونا صنعت فوتبال هم مانند هر بخش دیگری در بعد عرضه و تقاضا با مشکل مواجه شده است. موضوعی که این بحران را سخت کرده این است که یک پدیده حقیقی اقتصادی و یک پدیده برونزاست.در یک باشگاه ورزشی و بهطور خاص در یک نهاد فوتبال با شیوع کرونا مشکل تقاضا به وجود آمد چرا که تماشاچیان و هوادارها بهدلیل مسائل بهداشتی و رعایت فاصلهگذاری فیزیکی نمیتوانند به ورزشگاه بروند و از طرف دیگر مشکل عرضه محصول هم وجود دارد. باشگاهها نمیتوانند محصولاتشان را عرضه کنند و این بحرانی است که بسیاری از باشگاهها را در آستانه ورشکستگی قرار داده است. تا پیش از این باشگاههای فوتبال محصولات متفاوتی را میفروختند که اکنون برای هر کدام از این منابع مشکلات فراوانی به وجود آمده است.
اگر چهار ضلع مستطیل اقتصاد فوتبال را باشگاه، بازیکن و مربی، اسپانسرها، رسانهها و شبکههای تلویزیونی در نظر بگیریم با شیوع کرونا کدام ضلع بیشتر در معرض آسیب اقتصادی قرار گرفته است؟
یک باشگاه فوتبال سه منبع درآمدی دارد که هر کدام از اینها به منابع کوچکتر تقسیم میشود و برای هر کدام هم بازارهای متفاوتی وجود دارد. این سه منبع درآمدی شامل درآمدهای تلویزیونی و رسانهای، درآمدهای تجاری و اسپانسری و درآمدهای روز مسابقه است. در رابطه با درآمدهای تلویزیونی و رسانهای که مربوط به حق پخش است. علاوه بر حق پخش تلویزیونی حق پخش دیجیتال هم وجود دارد و برای آن مزایدههای متفاوتی برگزار میشود. بستههای حقوقی پخش هم یک محصول است و منبع دیگر درآمدی تجاری است که عبارت است از درآمدهای اسپانسری و بازارپردازی. برای اسپانسری هم بستههای حقوقی به فروش میرود از جمله حق تبلیغ کنار زمین و پیراهن....که برای هر بخش مزایدههای مختلفی برگزار میشود. همچنین بحث دیگر در این نوع منبع بازارپردازی است. مثلاً فروش پیراهن و هر نوع کالایی که نام و نام تجاری آن باشگاه بر کالا زده میشود و شامل همه نوع کالا و محصول است. منبع درآمد سوم به درآمدهای روز مسابقه اختصاص دارد که در 15 سال گذشته بیشتر شده است. هر چقدر این منابع درآمدی پایدارتر و قابل کنترلتر باشد برای باشگاه مطلوبتر است. در حالی که درآمدهای تلویزیونی زیاد قابل کنترل نیست چون بسته به اینکه وضعیت بازار رسانهای چگونه است رقمها تغییر میکند و تحت کنترل باشگاه نیست. نکته قابل توجه آنکه درآمدهای روز مسابقه اگر تا 20 سال گذشته فقطـ شامل فروش بلیت میشد حالا گستردهتر شده و موارد بیشتری به آن اضافه شده است. بهعنوان مثال لژهایی در استادیومهای تخصصی ساخته شده، در نظر گرفته شده است که یا در قالب بستههای حقوقی اسپانسری به اسپانسرها تعلق میگیرد یا لژها را اجاره میدهند. بهعنوان نمونه باشگاه بایرن مونیخ در استادیوم اختصاصیاش «آلیانس آرنا» که خود صاحب آن است در حال ساخت یک هتل است. شما بهعنوان یک طرفدار میتوانید یک شب در آن هتل اقامت کنید و اتاقی بگیرید که به زمین بازی دید داشته باشد. با این اقدامات و فضاسازیها منبع درآمدهای روز مسابقه فراتر از بلیت فروشی رفته است. در آلمان بلیت فروشی تنها 15 درصد کل درآمد باشگاه را تشکیل میدهد. حالا با برگزاری بازی بدون تماشاچی هدف لیگ این است که آن 85 درصد باقیمانده را زنده کنند تا باشگاهها از این شرایط عبور کنند و ورشکسته نشوند. در فوتبال آلمان که نسبت به دیگر لیگها وضعیت سلامت مالی باشگاهها بهتر است، سازمان لیگ آلمان پژوهشی انجام داده و به این نتیجه رسیده که از 36 باشگاه موجود حدود 13 باشگاه در صورت تعلیق این فصل لیگ ورشکسته میشوند. صحبت از 750 میلیون یورو درآمد است که در صورت تعطیلی مسابقات از دست میرود. در انگلستان این رقم بیش از یک میلیارد یورو است و در اسپانیا که پاندمی کرونا بسیار شدیدتر است، 950 میلیون یورو. کرونا بر همه این منابع تأثیر منفی خود را گذاشته است. در صورتی که لیگها بهدنبال یک راهکار برای برگزاری مسابقه بدون تماشاچی باشند حداقل دیگر منابع درآمدیشان مانند درآمدهای تلویزیونی و اسپانسری ادامه پیدا میکند.
با این شرایط در صورتی که محدودیتهای ناشی از پاندمی ادامه پیدا کند چه تعداد باشگاه در سطح جهان تعطیل میشوند؟
کشورهایی که شدت شیوع کرونا در آنها بیشتر است مانند ایتالیا و اسپانیا برگزاری مسابقهها هم به همان نسبت سختتر است و خطر ورشکستگی باشگاهها هم به مراتب بیشتر میشود. اما بهدلیل شرایط نامعلوم آمار دقیقی نمیتوان ارائه داد که چه تعداد باشگاه ورشکسته میشوند.
پس در دوران پسا کرونا صنعت فوتبال با تغییر رویکردهای جدی مواجه خواهد بود؟
بله، یکی از درسهایی که از این بحران گرفته شده این است که فدراسیونها و فیفا بهدنبال آن هستند که از محل ذخایرشان یک صندوق مالی نجات برای کمک به فوتبال در شرایط بحرانی تشکیل بدهند چرا که باشگاهها هزینههای ثابتی دارند و اگر درآمد نداشته باشند، نمیتوانند هزینهها را پرداخت کنند و اگر به هر دلیلی از جمله یک پاندمی این درآمدها از دست بروند، این صندوقها با کمکهای نقدی فوری باشگاهها را از خطر ورشکستگی نجات میدهند. علاوه برآن باشگاهها دستکم در میان مدت هزینههای خود را کاهش خواهند داد. بخصوص هزینههای نیروی انسانی و دستمزد بازیکن. باشگاههایی که هزینههای نیروی انسانیشان بیشتر باشد این خطر بیشتر تهدیدشان میکند.یکی از معیارهای سنجش سلامت مالی باشگاهها نسبت دستمزدها به درآمدهای عملیاتی است. در برخی از باشگاهها که ریخت و پاش بیشتری میکنند مثل منچسترسیتی و بارسلونا در سالهای اخیر، این نسبت بالای 60 درصد است. اما در هلند که فوتبال پایه و زیربنای قوی تری دارد و باشگاهها بازیکنان خودشان را پرورش میدهند این نسبت با وجود درآمدهای پایینتر عمدتاً زیر 50 درصد است.
با این اوصاف در دوران پسا کرونا شاهدکاهش دستمزد بازیکنها خواهیم بود؟
در میانمدت یکی از تغییرات جدی در قراردادهای جدیدی که بسته میشود، قطعاً همین موضوع خواهد بود. همین حالا در برخی از باشگاهها خود بازیکنها برای مقابله با آثار منفی این پاندمی پیشنهاد دادهاند که 20 یا 30 درصد دستمزدشان کم شود. البته در برخی باشگاه هاهم مذاکرات به نتیجه نرسیده. مثلاً در بارسلونا اعلام شد که 70 درصد حقوق بازیکنان کسر میشود اما بعداً مشخص شد این رقم از حقوق پایه آنها کسر میشود و در مجموع رقمی در حدود 15 میلیون یورو در ماه میشود که خیلی کمک قابل ملاحظهای نمیکند. تنها راه در این شرایطـ این است که هزینهها کم ترشود که مهمترین هزینهها هم مربوط به دستمزد است. موفقیت باشگاه ها در تحقق این اقدام متفاوت بوده است. در لیگ انگلیس به این دلیل که اتحادیه باشگاه ها قوی است و نقش پررنگی در مذاکرات دارد به نتیجه نرسیدند. همه اینها باعث میشود که باشگاهها در قراردادهای جدید یک تجدیدنظر اساسی بکنند و دستمزدها واقع بینانهتر در نظر گرفته شود.
کرونا کدام جنبهها از منابع درآمدی باشگا هها را مورد تهدید قرار داده است؟ اسپانسرها یکسری بستههای حقوقی از باشگاه خریدهاند اما باشگاه به خاطر تعطیلی نمیتواند حقوق را تأمین کند که به نوعی نقض قرارداد است. بحث بیمه مسابقهها هم وجود دارد که در آینده پررنگتر میشود و جدیتر مطرح خواهد شد و اسپانسر هم در این شرایطـ قرار میگیرد و مشمول بیمه میشود. بهصورت دقیق هیچ برندی در دنیا اعلام نکرده است که چقدر دچار زیان شده است. به این دلیل که هنوز شرایطـ معلوم نیست و نمیدانند که آیا مسابقهها لغو میشود یا نه. به همین دلیل محاسبه دقیقی صورت نگرفته و فعلاً در مرحله پیشبینی و برآورد است. درآمدهای تلویزیونی را هم که مهمترین منبع درآمدی یک باشگاه فوتبال است، لیگها تمام تلاششان را میکنند تا با برگزاری مسابقات بدون تماشاگر از دست ندهند. خود شبکههای تلویزیونی هم با لغو مسابقات متحمل ضررهای سنگینی میشوند. شبکه ان بیسی خریدار اصلی حق پخش بازیهای المپیک در قاره امریکاست در ازای رقم سنگین 12 میلیارد دلار حق پخش انحصاری زنده المپیک در امریکای شمالی را برای سالهای بین 2014 تا 2023 خریده است. به گفته خود انبیسی این شبکه برای بازیهای تابستانی المپیک توکیو در حدود دو میلیارد دلار پیامهای بازرگانی را فروخته بود که حالا با تعویق بازیها از دست میدهد.
شبکههایی که حق پخش مسابقات فوتبال را خریدهاند هم وضعشان بههمین ترتیب است و آنها هم حالا با تعطیلی مسابقات ضرر میکنند چون درآمد حاصل از فروش پیامهای بازرگانی را از دست دادهاند. این شبکهها که اغلبشان پولیاند و شما برای دیدن آن باید ماهانه حق اشتراک بدهید یک مشکل دیگر هم دارند چون حالا با لغو مسابقات اغلب مشترکین اشتراکشان را لغو کردهاند و این درآمد هم برای این شبکهها از بین رفته است. اما یک پیامد قابل توجه کرونا که در رسانهها به آن کمتر توجه شده، تأثیر آن روی ارزش بازیکنان در بازار نقل و انتقالات است. طبق تحقیقی که مرکز بینالمللی مطالعات ورزشی در سوئیس انجام داده بر اساس فاکتورهایی نظیر سن بازیکن و مدت قرارداد و عملکرد در فصل گذشته در پنج لیگ بزرگ اروپا انجام شده، برآورد شده که اگر تا 30 ژوئن مسابقه برگزار نشود تا 30 درصد ممکن است ارزش بازیکنها کم شود.
بحث سقوط سهام باشگاهها در شرایط پاندمی چقدر در ورشکستگی باشگاهها مؤثر است؟
ما باشگاههای سهامی زیادی نداریم و در فوتبال اروپا با 5 لیگ تعداد اندکی از باشگاهها هستند که سهامی عاماند. خطر سهام در بورس خطر جدی برای فوتبال نیست. مهمتر از آن بحث کاهش درآمدها است. باشگاهها به دنبال راهی هستند که این مرحله را بگذرانند.
با این حساب میتوان گفت که یک تحول اساسی در جهان فوتبال جهان در حال وقوع است؟
در کوتاهمدت و میانمدت یک سری تغییرات اتفاق میافتد که میتواند مثبت باشد. همانطور که گفتم مثل منطقی شدن مخارج باشگاهها. اما در کل من آینده فوتبال جهان را تیره و تار نمیبینم. چون فوتبال یکی از بخشهای اقتصادی است که در قیاس با سایر بخشها بیشترین نرخ رشد را داشته و بعد از این بحران هم همچنان خواهد داشت.
در این اوضاع فوتبال ایران چقدر از این شرایط متأثر شده؟ آیا میتوان از فوتبال ایران باعنوان صنعت یاد کرد؟
باشگاههای ایران اغلبشان عملاً ورشکسته هستند. هزینههای سرسام آور و درآمدهای ناچیز باعث به وجود آمدن این وضعیت ورشکستگی شده است. بخصوص در مورد دو باشگاه دولتی پرسپولیس و استقلال که بدهیهای انباشته نجومیای دارند. تا حالا با تقسیط این بدهیها و تعدیل آنها و سندسازی باشگاهها توانستهاند یک جوری با ممیزیهای کنفدراسیون فوتبال آسیا کنار بیایند و از شرکت در مسابقات آسیایی محروم نشوند. هر چند این کارها هم الان دیگر با توجه به اینکه فدراسیون فوتبال ایران به اتهام صدور مجوز حرفهای نادرست برای نمایندگانش بهمنظور حضور در لیگ قهرمانان آسیا، از سوی ایافسی دو ماه پیش مبلغ ۱۲۰ هزار دلار جریمه شد دیگر بهنظر نمیآید جواب بدهد و احتمالاً در آینده باید شاهد محرومیت تیمهای ایرانی هم باشیم. میخواهم بگویم که قبل از بحران کرونا هم وضعیت باشگاههای ایران خوب نبود که حالا با تعطیلی لیگ بخواهند وارد بحران جدیدی بشوند. چون درآمد حق پخش تلویزیونی که بهدلیل بازار انحصاری و زورگویی صداوسیما در ایران نداریم. بلیت فروشی هم ناچیز است و باشگاهها و لیگ هم تاکنون از اجرای یک برنامه درست عاجز بودهاند. درآمد اسپانسرینگ هم قابل توجه نیست. به شکل اصولی هم اجرا نمیشود. باشگاهها بستههای حقوقی نمیفروشند. فقط فضاهای روی لباس خود را مثل بیلبورد توی خیابان میفروشند. آن هم کوتاهمدت. یعنی خبری از شراکتهای بلندمدت به شکل اصولیاش نیست. سازمان لیگ و فدراسیون هم تبلیغات دور زمین را به یک شرکت میفروشند اما در وصول درآمد آن همواره مشکل دارند. در فوتبال ایران چیزی هم بهعنوان درآمد بازارپردازی یا همان مرچندایزینگ که فروش پیراهن و سایر کالاهای هواداری است نداریم. پس قبل ازکروناهم این درآمدها عملاً وجود نداشتهاند تا به خاطر تعطیلی مسابقهها از دست برود. یا بهدلیل شرایط اقتصادی ایران و بازارهای غیررقابتی یا به خاطر سوء مدیریت در فدراسیون و باشگاهها.
بدون ساختار بودن فوتبال ایران باعث شده چیزی بهنام تجاریسازی فوتبال در ایران وجود نداشته باشد. باشگاههای ما دخل و خرجشان به هیچ وجه به هم نمیخورد که بخواهند مثل یک بنگاه اقتصادی فعالیت کنند.برای همین هم در فوتبال ایران در بحران کرونا اصلاً بحث اقتصادی مطرح نیست و دغدغه اصلی این است که چگونه لیگ را به پایان برسانند. برای آن هم طرح و برنامه مشخصی وجود ندارد. در آلمان سازمان لیگ طرحی ارائه کرده تا بتواند لیگ را بدون تماشاچی ادامه دهد. مثلاً با اینکه در استادیوم بیشتر از 320 نفر حضور نداشته باشند، عکس تیمی گرفته نشود و روی نیمکت بین بازیکنان دو سه صندلی خالی باشد و از همه بازیکنان هفتهای یک بار تست کرونا گرفته شود. در ایران که چنین ظرفیتهایی وجود ندارد و معلوم نیست چه راهی برای اتمام لیگ میتوان در نظر گرفت.
هکرها در پی شیوع کرونا در جهان دست به کار شده اند
هوش مصنوعی سلاح اصلی مجرمان در حملات سایبری
میترا جلیلی
خبرنگار
با شیوع کرونا و تعطیلی بسیاری از شرکتها و دورکاری کارکنان، شاهد افزایش چشمگیر فعالیت مجرمان سایبری در گوشه و کنار جهان هستیم. بریتانیا نیز از این حملات سایبری در امان نمانده است و حالا بر اساس تازهترین گزارشی که در این کشور ارائه شده، مجرمان، فناوریهایی همچون هوش مصنوعی و سیستمهای ماشین یادگیری را در کانون توجه خود قرار دادهاند. محققان معتقدند همانقدر که آژانسهای امنیتی از این تکنولوژیها بهره میگیرند مجرمان سایبری نیز نسبت به آنها بیتوجه نبودهاند و با کمک این فناوریها میتوانند بیشترین ضربه را به بریتانیا وارد کنند. حتی گفته میشود فناوریهایی همچون هوش مصنوعی میتواند سوخت اصلی مورد نیاز مجرمان سایبری برای فعالیت در جهان باشد.
افزایش 6برابری حملات سایبری در بریتانیا
هکرها همیشه از حوادث بینالمللی برای انجام نقشههای خود بیشترین بهره را میبرند و بحران کرونا عملاً بهترین فرصت را در اختیار آنها قرار داده است. به هرحال بحران کرونا فعالیت هکرها و مجرمان سایبری را رونق بخشیده است بهگونهای که سازمان جهانی بهداشت از زمان آغازشیوع کرونا، از افزایش 5برابری میزان حملات سایبری به اعضای این سازمان خبر داده و یادآور شده است که بیشتر این حملات از طریق ایمیل و نشت اطلاعات شخصی انجام شده است.
مؤسسه بریتانیایی Cloudflareنیز مطالعاتی را در زمینه میزان فعالیت هکرها در این کشور انجام داده و به نتایج جالبی دست یافته است. طبق این گزارش، از ابتدای ماه آوریل میزان حملات هکری آنلاین در بریتانیا نسبت به ماه قبل از آن، 6برابر شده که رقمی بسیار بالاست. همچنین در این گزارش آمده است که ماهانه میزان حملات فیشینگ و هک، افزایش 37درصدی داشته است اما از پایان ماه فوریه، میزان رشد این حملات چشمگیرتر بوده و افزایشی 600درصدی نشان میدهد.ازسوی دیگر بهدلیل شرایط حال حاضر و خانه نشینی بسیاری از مردم بریتانیا، شاهد افزایش 17درصدی استفاده کاربران از اینترنت و زیرساختهای آن در این کشور هستیم که خود میتواند مردم را بیش از پیش در معرض حملات سایبری قرار دهد.
در این کشور میزان حضور آنلاین در سایتهای آموزشی از ابتدای ماه آوریل تاکنون تا حدود 400درصد رشد داشته است. این گزارش همچنین نشان میدهد وب سایتهایی با موضوعهای سیاسی افزایش بازدید 300درصدی و سایتهای مربوط به باغداری و کشاورزی و همچنین فیلمها و تلویزیون هم رشد 200درصدی تعداد بازدیدکننده را تجربه کردهاند که هریک از این موارد عملاً راهی هموار برای هکرها به حساب میآیند تا بتوانند بیشترین ضربه را به کاربران وارد کرده و حریم خصوصی آنها را نقض کنند. تعداد کاربران بیشتر و افزایش مدت زمان حضور آنها در اینترنت برای هکرها یک موقعیت ویژه و مناسب به شمار میرود و میتواند آمار حملات سایبری را افزایش بدهد.
این تکنولوژیهای پرفریب
افزایش چشمگیر میزان حملات سایبری در بریتانیا، آژانس اطلاعاتی و امنیتی انگلیس یعنی GCHQ را وادار به انجام تحقیقی درراستای اهداف ملی کرد. این مؤسسه پس از انجام این تحقیقات با همکاری مؤسسه سرویسهای متحد سلطنتی(RUSI) یادآور شده است که استفاده از هوش مصنوعی توسط هکرها رونق چشمگیری یافته است. GCHQ هشدار داده است در حالی که ظهور هوش مصنوعی، فرصتهای جدیدی را برای تقویت امنیت ملی و افزایش امنیت عموم مردم جهان و همچنین بریتانیا ایجاد کرده اما چالشهای جدید بالقوهای نیز به وجود آورده است که از جمله آنها میتوان به خطر استفاده از همین فناوری توسط مهاجمین سایبری و هکرها اشاره کرد.
این مؤسسه همچنین یادآور شده است آژانسهای امنیتی و جاسوسی بریتانیا باید برای غلبه بر مجرمان سایبری و ویدئوهای دیپ فیک(deepfake) از آخرین دستاوردهای هوش مصنوعی بهره بگیرند. از نگاه «الکساندر بابوتا» از تحلیل گران ارشدمؤسسه سرویسهای متحد سلطنتی(RUSI) و یکی از نویسندگان این گزارش، حملههای هکری که با کمک هوش مصنوعی، دیپ فیک وسیستمهای ماشین یادگیری انجام میشوند میتوانند در انتخاباتهای سرنوشت ساز بریتانیا در آینده بسیار تأثیرگذار باشند.
بهگفته وی، آژانسهای امنیتی باید همه تلاش خود را به کار بگیرند تا این مجرمان سایبری نتوانند در نظرات سیاسی عموم مردم و همچنین ساز و کارهای انتخاباتی دستکاری کنند. وی ادامه داد: هکرهای تحت حمایت دولتهایی همچون روسیه و کره شمالی، بدافزارها و باج افزارهایی که در قالب نرم افزار، خود را نشان میدهند و کاربر را فریب میدهند و همچنین تکنولوژی دیپ فیک دردسرهایی محسوب میشوند که هکرها در دنیای تکنولوژی برای دولتها و کشورهای مختلف ازجمله بریتانیا ایجاد کردهاند و البته در شرایط کرونا این وضعیت، جدیتر هم شده است.
وی همچنین در گفتوگو با فایننشال تایمز اشارهای به افزایش استفاده از وسایل دیجیتال در جهان داشت و گفت: با رشد روزافزون تعداد وسایل دیجیتال و افزایش استفاده از تکنولوژی اینترنت اشیا(IOT)، خانهها و آشپزخانههای هوشمند، شهرهای هوشمند و حتی استفاده از ابزار هوشمند پزشکی و مراقبتهای آن، نگرانی ما از حملههای سایبری و افزایش دامنه خطرات آن روزبهروز افزایش مییابد. بابوتا ادامه داد: اگر ما برای اطمینان از امنیت ملی خود، زیرساختها را در زمان و مکان صحیح و دقیق خود ایجاد نکنیم و از نظر استفاده از نوآوریها و تکنولوژیهای نوین در خط مقدم نباشیم شاید روزی فرا برسد که دیگر نتوانیم به گردپای هکرها هم برسیم و عملاً در دام آنها خواهیم افتاد. پس تنها راه ما برای مقابله با آنها، سرمایهگذاری جدی در زیرساختهای تکنولوژیک است. باز هم تأکید میکنم که تنها هوش مصنوعی میتواند جدالی موفق با هوش مصنوعی داشته باشد.
تلاش برای حفظ حریم خصوصی کاربران
در گزارش آژانس GCHQ آمده است بههرحال مجرمان سایبری و کشورهای متخاصم بهطور چشمگیری بهدنبال استفاده از این فناوری برای انجام حملات سایبری گسترده موفق هستند. بنابراین باید هوش مصنوعی، ماشینهای یادگیری و سایر فناوریهای روز، بشدت مورد استفاده آژانسهای امنیتی قرار بگیرد. این موضوع تنها مختص بریتانیا نیست و محققان اعتقاد دارند این روند برای همه کشورها صدق میکند و اگر دولتها میخواهند ضربه کمتری از مجرمان سایبری ببینند باید خود را به آخرین فناوریهای هوش مصنوعی مجهز کنند چراکه روزبهروز بر میزان استفاده هکرها از این فناویهای نوین افزوده میشود.
آژانسهای امنیتی باید با استفاده از فناوری هوش مصنوعی، خود را آماده مقابله با تهدیدات و دفاع سایبری کنند. این مراکز باید از سیستم ماشینهای یادگیری(machine learning) برای آنالیز سریع و دقیق حجم بالایی از دیتا و اطلاعات بهره بگیرند تا بتوانند فعالیتهای تروریستی را با مشاهده ارتباطات یا تغییر در رفتارهایش خیلی زود کشف کنند. این درحالی است که این رفتارها بدون استفاده از تکنولوژی، براحتی توسط انسانها کشف نمیشود.
ازسوی دیگر در این گزارش، هشدارهایی هم نسبت به نقض حریم خصوصی کاربران در آژانسهای امنیت به موازات رشد استفاده از هوش مصنوعی داده شده است. در این گزارش ذکر شده است همزمان با جمعآوری اطلاعات، پردازش آنها و بهره گرفتن از این اطلاعات برای مقابله با حملات سایبری و تروریستی، موضوع حریم خصوصی هم به چشم میآید. درواقع مراکز و آژانسها باید به این موضوع توجه ویژهای داشته باشند و به کاربران اطمینان دهند که اطلاعات و حریم خصوصی آنها نقض نمیشود. این موضوع، نیازمند وضع قانونی مشخص است و در این راستا GCHQ یادآور شده است که این گزارش سرآغاز تلاش برای اجرای برنامهای ویژه برای حفظ امنیت سایبری بریتانیا وهمچنین حفظ حریم خصوصی کاربران در بریتانیاست.
قرار است در قالب این برنامه، GCHQ همکاریهایی گسترده با دانشگاهها و آکادمیها، دولت و همچنین گروههای آزادی مدنی داشته باشد تا بتواند به یک جمعبندی کلی درباره اخلاقیات مورد نیاز برای استفاده از هوش مصنوعی بهمنظور ایجاد امنیت سایبری برسد وآن را به قانون تبدیل کند.به این ترتیب نگرانیها درباره نقض حریم خصوصی کاربران توسط آژانسهای امنیتی درقالب تلاش برای مقابله با حملههای هکری و سایبری نیز به پایان میرسد.
کرونا در خانههای بومگردی را تخته کرده است
خزان گردشگری روستایی
زهرا کشوری
خبرنگار
کرونا در دو هزار و 200 واحد بومگردی را در مهمترین فصل گردشگری تخته کرد تا حداقل ۲۲ هزار نفر در دو ماه گذشته هیچ درآمدی برای اداره زندگیشان نداشته باشند. آنها اکنون در روزگار بیکاری و رکود کرونایی خواستار حمایت دولت از واحدهای بومگردی هستند. این واحدها تا چندی پیش باعث رونق کسب و کارهای روستایی و بومی و مهاجرت معکوس از شهرها به روستاها شده بودند. اکنون اما با آیندهای مبهم و امروزی سوت و کور مواجهاند.
«ولیالله تیموری»، معاون گردشگری کشور در گفتوگو با روزنامه ایران هشدار میدهد:«اگر وزارت کار و بانکها هر چه سریعتر به کمک بومگردیها نیایند این اشتغالها برای همیشه از بین خواهند رفت. با حرف نمیتوان جلوی بیکاری را گرفت.»
«کاوه مظفری» صاحب یکی از بومگردیهای گیلان از بیکار شدن ۸ نیروی این بومگردی خبر میدهد و میگوید: «درآمد ما از اسفند تا به امروز صفر بوده است.» او درباره تسهیلات ۱۲ درصدی دولت به مراکز اقامتی هم احتمال میدهد این وام نصیب هتلداران و بخشهای گردشگری که ضوابط خاصی دارند بشود و بومگردیها سهمی از آن نبرند.
مظفری اعتقاد دارد مشکلات بومگردیها از قبل از کرونا هم وجود داشت. او کاغذ بازی، فرآیند کند کارهای اداری و دور از دسترس بودن سازمان میراث فرهنگی از روستاها را از جمله عواملی میداند که باعث میشود بومگردیها از پیگیری درخواست هایشان از میراث فرهنگی پشیمان شوند. مظفری یکی از مشکلات بومگردیها را عدم تحقق بیمه آنها میداند و میگوید: «بر اساس طرح وزارت میراث فرهنگی قرار بود پرسنل و میهمانان بومگردی بیمه شوند که به مجلس برده شد اما به نتیجهای نرسید.»
فاصلهگذاری اجتماعی تضادی با فعالیت بومگردیها ندارد
وزارت میراث فرهنگی بهتازگی پذیرش میهمان را برای هتلها بدون مانع اعلام کرده است اما سایر مراکز فرهنگی از جمله خانههای بومگردی همچنان اجازه پذیرش مسافر ندارند. مظفری اعتقاد دارد که خانههای بومگردی در این دوران برای مسافران امنتر و ایمنتر از هتلهاست او میگوید: «بومگردیها در تضاد با مسافرتهای انبوه و غیربرنامهریزیشده هستند و شاید بتوان گفت فاصلهگذاری اجتماعی در بومگردیها بهتر از هتلها رعایت میشود.» او درباره برنامههای بومگردی خود هم میگوید: «ما برای فاصلهگذاری ایمن ساعت تخلیه هتلها را تغییر دادهایم. قبل از کرونا اتاقها ساعت ۱۰ تخلیه و تا ساعت ۲ تمیز و در اختیار مسافر بعدی قرار گرفت اما قصد داریم بعد از صدور اجازه برای گرفتن مسافر، یک روز بعد از تخلیه اتاق مسافر بعدی را پذیرش کنیم.» او بومگردیها را برای کارمندانی که در شهری غیر از محل سکونت خود کار میکنند محلی ایمن برای دور کاری میداند.
«مصطفی شیرین بیان» صاحب یکی از بومگردیها در گرمسار هم میگوید: «از ۲۵ بهمن تا به امروز اقامتگاه تعطیل بوده و نیروهای ثابت و ساعتی آن هیچ گونه درآمدی نداشتهاند.»
بهگفته شیرینبیان، وزارت میراث فرهنگی به تازگی سایتی را به آنها معرفی کرده است تا کد بهداشتی بگیرند و بعد از گرفتن این کد منتظر باشند تا وزارتخانه شروع فعالیتهای آنها را اعلام کند. او اعتقاد دارد وزارت میراث فرهنگی به تنهایی نمیتواند بر مشکلات گردشگری از جمله بومگردیها فائق آید.
«جلیل ضیائی» مدیر یک بومگردی در کویر سه قلعه سیستان و بلوچستان در گفتوگو با «ایران» از تعدیل نیروهای خود بهدلیل عدم درآمدزایی در دو ماه گذشته خبر میدهد و میگوید: «در اسفند و فروردین ماه 95 میلیون تومان ضرر کردم.» او که در کنار بومگردی یک رستوران هم دارد از فاسد و خراب شدن مواد غذایی در رستورانش میگوید و ادامه میدهد: «تمام امید ما در طول سال به تعطیلات و بهار است ما در زمستان و تابستان مسافر بسیار کمی داریم اما امسال کرونا اجازه نداد تا از فصل کاری درآمدزایی کنیم.»
او شنیده است که برخی از بومگردیها در غرب کشور باز شدهاند و مسافر میپذیرند. ضیایی میگوید: «اگر چنین است اجازه بدهند تمام بومگردیها فعالیتشان را با حفظ و رعایت بهداشت شروع کنند.» اوتعطیلی بومگردیها بر اثر کرونا را باعث بیکاری زنجیرهای از مشاغل و آدمها میداند و برای مثال میگوید: «یک بنده خدای قصاب، بین بیست تا سی گوسفند خریده بود و خوشحال بود که میتواند آن را به بومگردی ما برای پذیرایی از مسافران بفروشد اما میگوید حالا گوسفندها روی دستم ماندهاند.» او خوار بار فروشیها، لبنیاتیها و عشایری که صنایع دستی تولید میکنند را از جمله کسانی میداند که کرونا درآمد زایی را از آنها در کویر سه قلعه گرفته است.
مسعود ساسانی مسئول یکی از خانه بومگردیهای روستای پامنار دزفول از بیکار شدن ۱۵۰ خانوار این روستا بر اثر شیوع کرونا خبر میدهد.
بهگفته او در این روستا فقط ۱۰ اقامتگاه بومگردی وجود دارد که در هرکدام از این بومگردیها بین ۴ تا ۵ نفر مشغول بهکار بودند. او میگوید: «در هفت هشت ماه گذشته درآمد نداشتیم و چشم انتظار آمدن عید بودیم اما کرونا این فرصت را از ما گرفت.»
درآمد بخشی از اهالی این روستای گردشگری هم از مسافرکشی با قایق روی اسکله است. بعضی از خانوارها هم صنایع دستی روستا را به گردشگران میفروشند. ساسانی میگوید: «آنها دکه داشتند و در ایامنوروز صنایع دستی خود را به فروش میرساندند.» بخشی از روستا هم که غذای گردشگران را تهیه میکرد نیز از رهگذر شیوع کرونا بیکار شدند. به گفته ساسانی ۸۰ درصد مسافران این روستا را تهرانیها تشکیل میدادند. آنها از حضور پایتخت نشینها درآمد خوبی کسب میکردند.
«فرهاد ثریا» صاحب یک بومگردی در خوسف خراسان جنوبی در گفتوگو با «ایران» میگوید: «وضعیت بومگردیها در خراسان جنوبی قبل از کرونا هم بهدلیل دوری مسافت، هزینه بسیار زیاد حملونقل و همچنین نگاه راهنمایان گردشگری بسیار پایین بود.» او اعتقاد دارد راهنمایان گردشگری سواد و تجربه لازم را برای معرفی کویر خراسان جنوبی ندارند و کویر را محدود به استانهای مرکزی میدانند در صورتی که مردم شناسی خراسان جنوبی میتواند یک بهانه بسیار خوب برای حضور گردشگران باشد. ثریا اعتقاد دارد ارگانها و بخشهای دولتی باید به کمک بخش گردشگری خراسان جنوبی بیایند.
با حرف جلوی بیکاری گرفته نمیشود
ولیالله تیموری معاون گردشگری کشور از متضرر شدن بخش گردشگری مثل سایر صنایع از کرونا خبر میدهد و به «ایران» میگوید: «مسأله بدتر این است که هیچ دورنمایی که نشان بدهد کرونا چه زمانی پایان میپذیرد وجود ندارد تابتوان بر اساس آن برنامهریزی کرد.»
تیموری، کارکرد بومگردیها را متفاوت با هتلها، هتل آپارتمانها و سایر مراکز خدمات مسافرتی میداند. به گفته معاون گردشگری همین تفاوت اجازه نمیدهد تسهیلات اعلام شده از سوی دولت به بومگردیها برسد.
تسهیلات اعلام شده از سوی دولت شامل وام ۱۲ درصدی است که بر اساس بیمه به مراکز اقامتی پرداخت خواهد شد اما بومگردها بیمه نیستند و همین مسأله اجازه نمیدهد تا آنها از این تسهیلات استفاده کنند. تیموری از حمایت رئیس جمهوری، معاون اول رئیس جمهوری و معاون اقتصادی رئیس جمهوری از بومگردیها خبر میدهد اما میگوید: «هنوز نتوانستهایم این مسأله را در میان مسئولان جابیندازیم.»
منظور تیموری از سایر مسئولان بانکها و وزارت کار است. او اعتقاد دارد آنها نگاه تخصصی به مسأله بوم گردیها، راهنمایان گردشگری و هنرمندان صنایع دستی ندارند.
تیموری میگوید: «وزارت میراث فرهنگی اعتقاد دارند اگر کمکی قرار است به بخشها داده شود این کمک باید در اختیار دستگاه متولی و تخصصی آن قرار بگیرد تا بهصورت هدفمند برنامهریزی شود.»
نیم نگاه
مشکلات بومگردی ها از قبل از کرونا هم وجود داشت. کاغذ بازی، فرایند کند کارهای اداری و دور از دسترس بودن سازمان میراث فرهنگی از روستاها از جمله عواملی است که باعث می شود بومگردی ها از پیگیری درخواست هایشان از میراث فرهنگی پشیمان شوند.
خبرنگار
کرونا در دو هزار و 200 واحد بومگردی را در مهمترین فصل گردشگری تخته کرد تا حداقل ۲۲ هزار نفر در دو ماه گذشته هیچ درآمدی برای اداره زندگیشان نداشته باشند. آنها اکنون در روزگار بیکاری و رکود کرونایی خواستار حمایت دولت از واحدهای بومگردی هستند. این واحدها تا چندی پیش باعث رونق کسب و کارهای روستایی و بومی و مهاجرت معکوس از شهرها به روستاها شده بودند. اکنون اما با آیندهای مبهم و امروزی سوت و کور مواجهاند.
«ولیالله تیموری»، معاون گردشگری کشور در گفتوگو با روزنامه ایران هشدار میدهد:«اگر وزارت کار و بانکها هر چه سریعتر به کمک بومگردیها نیایند این اشتغالها برای همیشه از بین خواهند رفت. با حرف نمیتوان جلوی بیکاری را گرفت.»
«کاوه مظفری» صاحب یکی از بومگردیهای گیلان از بیکار شدن ۸ نیروی این بومگردی خبر میدهد و میگوید: «درآمد ما از اسفند تا به امروز صفر بوده است.» او درباره تسهیلات ۱۲ درصدی دولت به مراکز اقامتی هم احتمال میدهد این وام نصیب هتلداران و بخشهای گردشگری که ضوابط خاصی دارند بشود و بومگردیها سهمی از آن نبرند.
مظفری اعتقاد دارد مشکلات بومگردیها از قبل از کرونا هم وجود داشت. او کاغذ بازی، فرآیند کند کارهای اداری و دور از دسترس بودن سازمان میراث فرهنگی از روستاها را از جمله عواملی میداند که باعث میشود بومگردیها از پیگیری درخواست هایشان از میراث فرهنگی پشیمان شوند. مظفری یکی از مشکلات بومگردیها را عدم تحقق بیمه آنها میداند و میگوید: «بر اساس طرح وزارت میراث فرهنگی قرار بود پرسنل و میهمانان بومگردی بیمه شوند که به مجلس برده شد اما به نتیجهای نرسید.»
فاصلهگذاری اجتماعی تضادی با فعالیت بومگردیها ندارد
وزارت میراث فرهنگی بهتازگی پذیرش میهمان را برای هتلها بدون مانع اعلام کرده است اما سایر مراکز فرهنگی از جمله خانههای بومگردی همچنان اجازه پذیرش مسافر ندارند. مظفری اعتقاد دارد که خانههای بومگردی در این دوران برای مسافران امنتر و ایمنتر از هتلهاست او میگوید: «بومگردیها در تضاد با مسافرتهای انبوه و غیربرنامهریزیشده هستند و شاید بتوان گفت فاصلهگذاری اجتماعی در بومگردیها بهتر از هتلها رعایت میشود.» او درباره برنامههای بومگردی خود هم میگوید: «ما برای فاصلهگذاری ایمن ساعت تخلیه هتلها را تغییر دادهایم. قبل از کرونا اتاقها ساعت ۱۰ تخلیه و تا ساعت ۲ تمیز و در اختیار مسافر بعدی قرار گرفت اما قصد داریم بعد از صدور اجازه برای گرفتن مسافر، یک روز بعد از تخلیه اتاق مسافر بعدی را پذیرش کنیم.» او بومگردیها را برای کارمندانی که در شهری غیر از محل سکونت خود کار میکنند محلی ایمن برای دور کاری میداند.
«مصطفی شیرین بیان» صاحب یکی از بومگردیها در گرمسار هم میگوید: «از ۲۵ بهمن تا به امروز اقامتگاه تعطیل بوده و نیروهای ثابت و ساعتی آن هیچ گونه درآمدی نداشتهاند.»
بهگفته شیرینبیان، وزارت میراث فرهنگی به تازگی سایتی را به آنها معرفی کرده است تا کد بهداشتی بگیرند و بعد از گرفتن این کد منتظر باشند تا وزارتخانه شروع فعالیتهای آنها را اعلام کند. او اعتقاد دارد وزارت میراث فرهنگی به تنهایی نمیتواند بر مشکلات گردشگری از جمله بومگردیها فائق آید.
«جلیل ضیائی» مدیر یک بومگردی در کویر سه قلعه سیستان و بلوچستان در گفتوگو با «ایران» از تعدیل نیروهای خود بهدلیل عدم درآمدزایی در دو ماه گذشته خبر میدهد و میگوید: «در اسفند و فروردین ماه 95 میلیون تومان ضرر کردم.» او که در کنار بومگردی یک رستوران هم دارد از فاسد و خراب شدن مواد غذایی در رستورانش میگوید و ادامه میدهد: «تمام امید ما در طول سال به تعطیلات و بهار است ما در زمستان و تابستان مسافر بسیار کمی داریم اما امسال کرونا اجازه نداد تا از فصل کاری درآمدزایی کنیم.»
او شنیده است که برخی از بومگردیها در غرب کشور باز شدهاند و مسافر میپذیرند. ضیایی میگوید: «اگر چنین است اجازه بدهند تمام بومگردیها فعالیتشان را با حفظ و رعایت بهداشت شروع کنند.» اوتعطیلی بومگردیها بر اثر کرونا را باعث بیکاری زنجیرهای از مشاغل و آدمها میداند و برای مثال میگوید: «یک بنده خدای قصاب، بین بیست تا سی گوسفند خریده بود و خوشحال بود که میتواند آن را به بومگردی ما برای پذیرایی از مسافران بفروشد اما میگوید حالا گوسفندها روی دستم ماندهاند.» او خوار بار فروشیها، لبنیاتیها و عشایری که صنایع دستی تولید میکنند را از جمله کسانی میداند که کرونا درآمد زایی را از آنها در کویر سه قلعه گرفته است.
مسعود ساسانی مسئول یکی از خانه بومگردیهای روستای پامنار دزفول از بیکار شدن ۱۵۰ خانوار این روستا بر اثر شیوع کرونا خبر میدهد.
بهگفته او در این روستا فقط ۱۰ اقامتگاه بومگردی وجود دارد که در هرکدام از این بومگردیها بین ۴ تا ۵ نفر مشغول بهکار بودند. او میگوید: «در هفت هشت ماه گذشته درآمد نداشتیم و چشم انتظار آمدن عید بودیم اما کرونا این فرصت را از ما گرفت.»
درآمد بخشی از اهالی این روستای گردشگری هم از مسافرکشی با قایق روی اسکله است. بعضی از خانوارها هم صنایع دستی روستا را به گردشگران میفروشند. ساسانی میگوید: «آنها دکه داشتند و در ایامنوروز صنایع دستی خود را به فروش میرساندند.» بخشی از روستا هم که غذای گردشگران را تهیه میکرد نیز از رهگذر شیوع کرونا بیکار شدند. به گفته ساسانی ۸۰ درصد مسافران این روستا را تهرانیها تشکیل میدادند. آنها از حضور پایتخت نشینها درآمد خوبی کسب میکردند.
«فرهاد ثریا» صاحب یک بومگردی در خوسف خراسان جنوبی در گفتوگو با «ایران» میگوید: «وضعیت بومگردیها در خراسان جنوبی قبل از کرونا هم بهدلیل دوری مسافت، هزینه بسیار زیاد حملونقل و همچنین نگاه راهنمایان گردشگری بسیار پایین بود.» او اعتقاد دارد راهنمایان گردشگری سواد و تجربه لازم را برای معرفی کویر خراسان جنوبی ندارند و کویر را محدود به استانهای مرکزی میدانند در صورتی که مردم شناسی خراسان جنوبی میتواند یک بهانه بسیار خوب برای حضور گردشگران باشد. ثریا اعتقاد دارد ارگانها و بخشهای دولتی باید به کمک بخش گردشگری خراسان جنوبی بیایند.
با حرف جلوی بیکاری گرفته نمیشود
ولیالله تیموری معاون گردشگری کشور از متضرر شدن بخش گردشگری مثل سایر صنایع از کرونا خبر میدهد و به «ایران» میگوید: «مسأله بدتر این است که هیچ دورنمایی که نشان بدهد کرونا چه زمانی پایان میپذیرد وجود ندارد تابتوان بر اساس آن برنامهریزی کرد.»
تیموری، کارکرد بومگردیها را متفاوت با هتلها، هتل آپارتمانها و سایر مراکز خدمات مسافرتی میداند. به گفته معاون گردشگری همین تفاوت اجازه نمیدهد تسهیلات اعلام شده از سوی دولت به بومگردیها برسد.
تسهیلات اعلام شده از سوی دولت شامل وام ۱۲ درصدی است که بر اساس بیمه به مراکز اقامتی پرداخت خواهد شد اما بومگردها بیمه نیستند و همین مسأله اجازه نمیدهد تا آنها از این تسهیلات استفاده کنند. تیموری از حمایت رئیس جمهوری، معاون اول رئیس جمهوری و معاون اقتصادی رئیس جمهوری از بومگردیها خبر میدهد اما میگوید: «هنوز نتوانستهایم این مسأله را در میان مسئولان جابیندازیم.»
منظور تیموری از سایر مسئولان بانکها و وزارت کار است. او اعتقاد دارد آنها نگاه تخصصی به مسأله بوم گردیها، راهنمایان گردشگری و هنرمندان صنایع دستی ندارند.
تیموری میگوید: «وزارت میراث فرهنگی اعتقاد دارند اگر کمکی قرار است به بخشها داده شود این کمک باید در اختیار دستگاه متولی و تخصصی آن قرار بگیرد تا بهصورت هدفمند برنامهریزی شود.»
نیم نگاه
مشکلات بومگردی ها از قبل از کرونا هم وجود داشت. کاغذ بازی، فرایند کند کارهای اداری و دور از دسترس بودن سازمان میراث فرهنگی از روستاها از جمله عواملی است که باعث می شود بومگردی ها از پیگیری درخواست هایشان از میراث فرهنگی پشیمان شوند.
قطعنامه پیشنهادی امریکا علیه ایران روی میز اعضای شورای امنیت
مشاور جو بایدن: آقای پمپئو امریکا دیگر عضو برجام نیست!
گروه سیاسی/ با وجود آنکه کوشش امریکا برای ممانعت از لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران که قرار است بر اساس یکی از بندهای برجام در مهرماه صورت گیرد، از سوی سایر اعضای شورای امنیت سازمان ملل مورد اعتنا قرار نگرفته است، مقامهای واشنگتن پیشنویس قطعنامه پیشنهادی خود برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران را منتشر کردهاند. به گزارش ایسنا، خبرگزاری آسوشیتدپرس خبر داده است که ایالات متحده پیشنویس این قطعنامه مبنی بر درخواست تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران به مدت نامعلوم را میان شمار محدودی از اعضای شورای امنیت توزیع کرده است؛ اقدامی که بر پایه آن واشنگتن میکوشد از اتمام تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران طبق مفاد قطعنامه فعلی صادرشده برای تأیید برجام (قطعنامه ۲۲۳۱) جلوگیری کند. مقامهای امریکایی گفتهاند هدف دولت این کشور این است که این قطعنامه را در ماه مه(اردیبهشتماه) به رأی بگذارد که «استونی» ریاست دورهای شورای امنیت را به عهده میگیرد. استونی عضو ناتو و از متحدان نزدیک امریکا است.
امریکا تلاش برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی را بر اساس این ادعا در دستور کار خود قرار داده که ایران به منظور تلافی خروج یکجانبه امریکا از برجام و عدم تحقق منافع اقتصادی اش بخشی از تعهدات برجامی اش را بر اساس حق مصرح در این توافق متوقف کرده است. با وجود این ایران همچنان با پایبندی به روند نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر برنامههای مسالمتآمیز هستهای اش، مانع از فروپاشی این توافق شده و متقابلاً خواستار ادامه اجرای تعهدات طرف مقابل است. چه لغو تحریمهای مربوط به تسلیحات یکی از تعهداتی است که قرار است در مهرماه پیش رو عملیاتی شود. اما این در حالی است که مقامهای دولت امریکا ادعا کردهاند از آنجا که ایران دیگر به مفاد این توافق پایبند نیست واشنگتن میتواند اعضای شورای امنیت را برای تمدید این تحریمها علیه ایران متقاعد کند.
چنان که پیداست تمدید این تحریمها با مخالفت روسیه و چین که اعضای دائم شورای امنیت هستند روبهرو خواهد شد. مسکو و پکن گفتهاند خواستار از سرگیری فروش سلاحهای متعارف به ایران هستند. روسیه حتی با اشاره به انتقاد از خروج امریکا از توافق هستهای، تلاش این کشور برای به رأی گذاشتن این موضوع در شورای امنیت را محکوم کرده است.
تلاش جدید امریکا برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی حتی با مخالفت و مواضع کنایهآمیز شماری از مسئولان داخلی خود امریکا مواجه شده است. الیزابت وارن، سناتور امریکایی درباره تلاش اخیر مایک پمپئو وزیر امور خارجه این کشور برای ارائه طرحی حقوقی که نشان دهد امریکا هنوز عضوی از برجام است تا از آن برای اعمال فشار بر شورای امنیت سازمان ملل در راستای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران استفاده کند، در صفحه توئیترش نوشت: «ممنوعیت بینالمللی تسلیحاتی علیه ایران در ماه اکتبر به پایان میرسد. دولت امریکا برای تمدید این تحریم تسلیحاتی ناگهان استدلال میکند که امریکا عضوی از توافقی است که از آن خارج شد. این هیچ معنایی ندارد. تصمیمت را بگیر مایک پمپئو».
تونی بلینکن، مشاورارشد جو بایدن، کاندیدای ریاست جمهوری امریکا نیز در مورد ادعای جدید امریکاییها در خصوص برجام نیز گفت: «ما برجام را به گونهای طراحی کردیم که اگر شما در شورای امنیت حق وتو داشته باشید در این شرایط میتوانید یک جانبه مکانیسم ماشه را آغاز کنید. آنها میخواهند از این بند موجود در برجام استفاده کنند تا تحریم تسلیحاتی علیه ایران را تمدید کنند؛ فقط مشکل این جا است که ما دیگر در این توافق نیستیم».
پیشترروزنامه نیویورک تایمز در گزارشی خبر داده بود که وزیر امور خارجه امریکا در حال آمادهسازی یک استدلال حقوقی است که نشان دهد این کشور هنوز عضوی از توافق هستهای با ایران است که دونالد ترامپ از آن خارج شد. این رسانه امریکایی خبر داده که اگر قطعنامه پیشنهادی امریکا درباره تمدید تحریمهای تسلیحات متعارف علیه ایران در شورای امنیت رأی نیاورد آنگاه امریکا بر پایه این استدلال حقوقی که هنوز در برجام مشارکت دارد، خواهان استفاده از مکانیسم ماشه خواهد شد. این اقدامات بخشی از یک راهبرد پیچیده برای تحت فشار قرار دادن شورای امنیت سازمان ملل است که تحریم تسلیحاتی علیه تهران را تمدید کرده و اطمینان حاصل کند که تحریمهای سختگیرانهتری علیه ایرانی اعمال شود.
برش
روایت تختروانچی از طنز تاریخی امریکا
مجید تختروانچی، نماینده دائم ایران در سازمان ملل این تکاپوی امریکا را خلاف قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت دانست و گفت: «این ادعا که هنوز در برجام حضور دارند یک طنز بیسابقه تاریخی وناپذیرفتنی است. امریکا خود مرتکب نقض یک قطعنامه شده است که در تاریخ سازمان ملل بیسابقه است. یک عضو دائم شورای امنیت که خودش قطعنامهای را تصویب کرده است، خود ناقض آن باشد و علاوه بر آن، بخواهد کشورهای دیگر را هم به نقض آن وادار سازد». به گزارش ایرنا وی تأکید کرد: «اعضای شورای امنیت باید توجه کنند هر حرکتی در جهت مقابله با رفع محدودیتهای تسلیحاتی ایران، خلاف قطعنامه ۲۲۳۱ این شورا است».
امریکا تلاش برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی را بر اساس این ادعا در دستور کار خود قرار داده که ایران به منظور تلافی خروج یکجانبه امریکا از برجام و عدم تحقق منافع اقتصادی اش بخشی از تعهدات برجامی اش را بر اساس حق مصرح در این توافق متوقف کرده است. با وجود این ایران همچنان با پایبندی به روند نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر برنامههای مسالمتآمیز هستهای اش، مانع از فروپاشی این توافق شده و متقابلاً خواستار ادامه اجرای تعهدات طرف مقابل است. چه لغو تحریمهای مربوط به تسلیحات یکی از تعهداتی است که قرار است در مهرماه پیش رو عملیاتی شود. اما این در حالی است که مقامهای دولت امریکا ادعا کردهاند از آنجا که ایران دیگر به مفاد این توافق پایبند نیست واشنگتن میتواند اعضای شورای امنیت را برای تمدید این تحریمها علیه ایران متقاعد کند.
چنان که پیداست تمدید این تحریمها با مخالفت روسیه و چین که اعضای دائم شورای امنیت هستند روبهرو خواهد شد. مسکو و پکن گفتهاند خواستار از سرگیری فروش سلاحهای متعارف به ایران هستند. روسیه حتی با اشاره به انتقاد از خروج امریکا از توافق هستهای، تلاش این کشور برای به رأی گذاشتن این موضوع در شورای امنیت را محکوم کرده است.
تلاش جدید امریکا برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی حتی با مخالفت و مواضع کنایهآمیز شماری از مسئولان داخلی خود امریکا مواجه شده است. الیزابت وارن، سناتور امریکایی درباره تلاش اخیر مایک پمپئو وزیر امور خارجه این کشور برای ارائه طرحی حقوقی که نشان دهد امریکا هنوز عضوی از برجام است تا از آن برای اعمال فشار بر شورای امنیت سازمان ملل در راستای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران استفاده کند، در صفحه توئیترش نوشت: «ممنوعیت بینالمللی تسلیحاتی علیه ایران در ماه اکتبر به پایان میرسد. دولت امریکا برای تمدید این تحریم تسلیحاتی ناگهان استدلال میکند که امریکا عضوی از توافقی است که از آن خارج شد. این هیچ معنایی ندارد. تصمیمت را بگیر مایک پمپئو».
تونی بلینکن، مشاورارشد جو بایدن، کاندیدای ریاست جمهوری امریکا نیز در مورد ادعای جدید امریکاییها در خصوص برجام نیز گفت: «ما برجام را به گونهای طراحی کردیم که اگر شما در شورای امنیت حق وتو داشته باشید در این شرایط میتوانید یک جانبه مکانیسم ماشه را آغاز کنید. آنها میخواهند از این بند موجود در برجام استفاده کنند تا تحریم تسلیحاتی علیه ایران را تمدید کنند؛ فقط مشکل این جا است که ما دیگر در این توافق نیستیم».
پیشترروزنامه نیویورک تایمز در گزارشی خبر داده بود که وزیر امور خارجه امریکا در حال آمادهسازی یک استدلال حقوقی است که نشان دهد این کشور هنوز عضوی از توافق هستهای با ایران است که دونالد ترامپ از آن خارج شد. این رسانه امریکایی خبر داده که اگر قطعنامه پیشنهادی امریکا درباره تمدید تحریمهای تسلیحات متعارف علیه ایران در شورای امنیت رأی نیاورد آنگاه امریکا بر پایه این استدلال حقوقی که هنوز در برجام مشارکت دارد، خواهان استفاده از مکانیسم ماشه خواهد شد. این اقدامات بخشی از یک راهبرد پیچیده برای تحت فشار قرار دادن شورای امنیت سازمان ملل است که تحریم تسلیحاتی علیه تهران را تمدید کرده و اطمینان حاصل کند که تحریمهای سختگیرانهتری علیه ایرانی اعمال شود.
برش
روایت تختروانچی از طنز تاریخی امریکا
مجید تختروانچی، نماینده دائم ایران در سازمان ملل این تکاپوی امریکا را خلاف قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت دانست و گفت: «این ادعا که هنوز در برجام حضور دارند یک طنز بیسابقه تاریخی وناپذیرفتنی است. امریکا خود مرتکب نقض یک قطعنامه شده است که در تاریخ سازمان ملل بیسابقه است. یک عضو دائم شورای امنیت که خودش قطعنامهای را تصویب کرده است، خود ناقض آن باشد و علاوه بر آن، بخواهد کشورهای دیگر را هم به نقض آن وادار سازد». به گزارش ایرنا وی تأکید کرد: «اعضای شورای امنیت باید توجه کنند هر حرکتی در جهت مقابله با رفع محدودیتهای تسلیحاتی ایران، خلاف قطعنامه ۲۲۳۱ این شورا است».
هنر کرونا؛ کاهش جرایم واقعی، افزایش جرایم مجازی
دزدی با رعایت فاصله
حمیده گودرزی
گزارش نویس
هرجا که بحث انتقال و پرداخت آنلاین پول در میان باشد، حتماً راهزنانی مجازی هم در کمین نشستهاند. هرچند فعالیت این افراد در فضای مجازی موضوع تازهای نیست اما نیاز به چنین امکانی در اوج فاصله اجتماعی از یک سو و احساس همدردی و همدلی آدمها با توجه به شرایط کرونایی از سوی دیگر، فرصت مناسبی برای جولان مجرمان سایبری و هکرها و کلاهبرداران مجازی فراهم میآورد.
ناگفته پیداست که کرونا وضعیت مشابهی در همه جای جهان پدید آورده و به تبع آن جرایم مجازی هم تقریباً مشابه هم هستند؛ از تبلیغ کارهایی همانند تولید محتوا، پشتیبانی سایت، پاسخگویی در بخش فروش سایت و... در منزل با درآمد عالی، وعده فروش پلاسمای افراد بهبود یافته از بیماری کرونا، فروش کیتهای جعلی تشخیص و حتی واکسن تقلبی کرونا به قیمت هزار دلار و... جالب است بدانید در برخی کشورها جرایمی مثل تهدید به خاموش کردن برق بیمارستان و غیرفعال کردن دستگاههای پزشکی نیز گزارش شده است و همین طور تهدید افراد سادهدل با ابتلای آنها به کرونا برای در اختیار قرار دادن رمز عبور رایانه یا رمز عبور کارتهای بانکیشان.
در یک برآورد کلی آمارها حاکی از آن است که با اجرای طرح فاصلهگذاری اجتماعی و قرنطینه در شهرهای جهان 38 هزار سایت کلاهبرداری جدید فعال شده و این جرایم به طور کل 300درصد افزایش داشته است.
در ایران نیز بر اساس گزارشهای رسمی با افزایش 95 درصدی جرایم سایبری از ابتدای سال تاکنون مواجه بودهایم که حدود 80 درصد آن در حوزه مالی و اقتصادی و شامل کلاهبرداریهای اینترنتی و برداشتهای غیر مجاز بوده است.
نبی غلامی وکیل دادگستری و کارشناس مرکز پژوهشهای قوه قضائیه در این باره میگوید: «آثاری را که این ویروس بر جرایم ارتکابی دارد میتوان از دو منظر کاهشی و افزایشی آن مورد بررسی قرار داد. یعنی از یک سو با کاهش تردد شهروندان در سطح شهر، افزایش حضور آنان در منزل و استفاده از خدمات آنلاین میتوان انتظار کاهش میزان وقوع جرایمی نظیر سرقت از منازل، ضرب و جرح و... را داشت و از سوی دیگر به دلیل افزایش میزان استفاده از فضای مجازی و خدمات رایانهای، افزایش وقوع جرایم در این حوزه امری محتمل است.»
وی عنوان میکند: «افزایش استفاده از خدمات آنلاین یا برخط در کنار بالا رفتن میزان بیکاری مشاغلی که صاحبان آنها نیاز به حضور فیزیکی در جامعه دارند، باعث شده تا بزهکاران فضای مجازی در پوشش ارائه شغل در حوزه خدماتی مثل تولید محتوا، پشتیبانی سایت، پاسخگویی در بخش فروش اینترنتی و... اقدام به جذب شهروندان و دریافت اطلاعات حساب بانکی آنها کنند. به رغم اینکه قبل از شیوع کرونا نیز مجرمان سایبری مرتکب جرایم مشابه میشدند با این حال و با در نظر گرفتن اینکه بخشی از مجرمان سنتی نیز لاجرم و شاید برای امرار معاش، به سمت ارتکاب جرایم سایبری میروند، میتوان انتظار داشت که در صورت ادامه این روند، به زودی شاهد افزایش قابل توجه نرخ جرایم سایبری و به طور خاص کلاهبرداری رایانهای باشیم.»
در مقایسه رشد آمار جرایم رایانهای ایران با معدل کل جهانی این جرایم، کاملاً پیداست که اوضاع ما چندان هم بد نیست اما از این دلخوشی کوچک که بگذریم، به این پرسش میرسیم که آیا همه مشکلات در رویکرد بیش از پیش شهروندان به استفاده از سرویسهای آنلاین و درنتیجه تبدیل جرایم سنتی به جرایم مجازی نهفته است؟ بهناز آریا رئیس کمیسیون افتای سازمان نظام صنفی استان تهران با بیان این موضوع معتقد است: «بسیاری از مردم در خصوص امنیت فضای مجازی و فناوریهای جدید از توجه و هوشیاری کافی برخوردار نیستند. از سوی دیگر بدون آنکه متوجه عواقب و آسیبپذیری آن شوند تمایل دارند هر فناوری و ابزار جدیدی را امتحان کنند بخصوص اگر به بحث اقتصادی مرتبط باشد.
بنابراین بلافاصله هر نرمافزاری را بر روی گوشیشان نصب میکنند و به همین سادگی جرایم مجازی افزایش پیدا میکند. بحث امنیت در فضای مجازی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این موضوع نیاز به مراقبت و اطلاع رسانی مستمر دارد که متأسفانه در کشور ما به میزان لازم این اتفاق نمیافتد.»
وی اعتقاد دارد همکاری بخش خصوصی با دولت، تعریف مصادیق جرم و قانونگذاری دقیق در این زمینه، آموزش شهروندان بویژه آموزش کودکان از همان مقطع ابتدایی و اطلاع رسانی دقیق به مردم، میتواند در پیشگیری از چنین جرایمی مؤثر باشد: «اگرچه این نوع جرایم قابل پیگیری هستند اما باید توجه داشته باشیم همان طور که یک سارق یا قاتل سعی میکند ردپایی از خود در صحنه جرم باقی نگذارد، در فضای مجازی هم مجرمان سعی میکنند آثاری از خود برجا نگذارند. بنابراین قوانین کشور باید به گونهای باشد که با فرد مجرم برخوردی سریع با تنبیهات شدید در نظر گرفته شود. در حال حاضر در پلیس فتا پروندههایی وجود دارد که برای رسیدگی به آنها باید پروسهای طولانی طی شود. پس از آن هم به اعتقاد من جزایی که بازدارندگی کافی داشته باشد برای مجرم در نظر گرفته نمیشود. در واقع ضرری که فرد میکند با جزا مطابقت ندارد. درحالی که امروزه اطلاعات جزو ارزشمندترین داراییها محسوب میشود و حریم شخصی نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است که یک مجرم مجازی به هر دو حوزه دست درازی میکند.»
احمد بخارایی که معتقد است جرایم سایبری نوعی راهزنی مجازی است، این مسأله را از دریچه تابآوری اجتماعی و اقتصادی بررسی میکند و میگوید: « تابآوری اجتماعی، یکی از عوامل تابآوری اقتصادی است. یعنی وقتی تحت شرایط خاص، پدیدههایی رخ میدهد که باعث پایین آمدن تابآوری اقتصادی و کم شدن آستانه تحمل افراد میشود، آنهایی که گرفتار مشکلات هستند برای رسیدن به منافع فردی خودشان دست به انواع جرایم میزنند.»
این جامعه شناس میگوید: «از آنجاییکه کشور ما با مشکلات عدیده و مسائل خاصی روبهرو است هر روز شاهد بروز پدیدههایی هستیم که به التهابات گسست اجتماعی و فقر دامن میزند و باعث میشود افراد سودجو با قرار دادن پا بر دوش دیگران و له کردن آنها خودشان را ارتقا دهند که این همان گسست اجتماعی است. واقعیت قضیه این است که ما آن همبستگی لازم اجتماعی را نداریم یا این همبستگی و دیگرخواهی خیلی کمرنگ است. اگر توجه داشته باشید بیش از ۹۰ درصد زندانیان اقتصادی کشور محکوم و قربانی شرایط بیرونی هستند که آنها را به این سمت سوق داده و به اجبار مرتکب اینگونه جرایم شدهاند. بنابراین در تحلیل و درمان این مشکل زاویه دید ما بسیار مهم است که یکی از این راهحلها مداخله روانشناسان اجتماعی برای تغییر منش افراد خودخواه به دیگرخواه است.»
کرونا هنرهای عجیب و غریبی دارد و یکی از آنها جمع کردن جرایم خیابانی، نزاع و درگیری در محیطهای اجتماعی و سرقت از منازل و کیفقاپی در پیادهروهاست اما این ویروس هوشمند، در مقابل توانسته سرقت از فاصله دور را رواج دهد و آن را جایگزین بقیه جرایم کند. حالا در میان سارقان هم برد با آنهایی است که بیش از دیگران با دانش و ابزار روز آشنایی دارند و این شاید به بالا بردن دانش شهروندان نیز بینجامد؛ به هرحال فضای مجازی دیگر خیابان نیست که کیفت را سمت دیوار بگیری یا پولت را چند جا بگذاری و چیزهایی از این دست. اینجا باید بلد باشی از اطلاعات شخصیات محافظت کنی و اگر تا حالا یاد نگرفتهای، کرونا مجبورت میکند که یاد بگیری.
معلم؛ در خط مقدم «جهادآموزشی»
محسن حاجی میرزایی
وزیر آموزش و پرورش
مهمترین و اساسیترین مؤلفه تأثیرگذار در نظام آموزشی کشور معلمان هستند که نقش مهمی را در حوزه انتقال دانش، مهارت، فرهنگ، اخلاق مداری و شهروندی به بیش از ۱۵میلیون دانشآموز ایفا میکنند. معلمان دانا، توانا، متعهد، متدین، خلاق و فداکاری که با وجود کمبود امکانات و تجهیزات و مشکلات اقتصادی، همچنان صمیمانه و مشفقانه در خدمت نظام تعلیم و تربیت دانشآموزان کشور هستند.
دوازدهم اردیبهشت ماه -روز بزرگداشت مقام شامخ معلم - فرصت مغتنمی است تا با قدردانی از تلاش و کوشش معلمان بار دیگر بر این باور تأکید شود که «معلمی شغل انبیا است» چرا که معلم پیامآور خوبیها و زیبایی هاست و در تعهد به تخصص حرفهای اش بدون هیچ چشمداشتی، روشنگری و هدایت تعلیمی و تربیتی دانشآموزان را برعهده دارد.
معلمان بارها به تکرارِتاریخ نشان دادهاند که در کنار مسئولیت یاددهی به دانشآموزان، در گذرگاههای حساس و بحرانی در جامعه همراه مردم بودهاند و از همین منظر اعتماد و اطمینان قابل قبولی را از آنان کسب کردهاند. در ماه پایانی سالی که گذشت شیوع ویروس منحوس کرونا باعث تعطیلی اضطراری مدارس شد اما جریان آموزشی، بدون هیچ وقفهای انجام شد و بر همگان ثابت کرد که معلمان دلسوز، متعهد و مسئولیت پذیر کشور، همچون گذشته، با وجود محدودیتها و تنگناهای بسیار، همچنان بر حفظ ارزش و جایگاه خود در جامعه، پایبند بوده و با سلاح تدبیر و ایثار، در صحنههای جهاد علمی، حضور یافته و جریان آموزشی را حیاتی دوباره بخشیدند.
در این ایام شاهد آن بودیم که دسترسی دانشآموزان به اشکال متنوعی از الگوهای تدریس در سطح کشوری بواسطه اشتراک تدریس سایر معلمان و دبیران، تلاش برای همافزایی تولیدات محتوایی آنان را از طریق تولید انیمیشن، مستندهای کوچک و کلیپهای آموزشی و نیز استفاده از هر وسیلهای برای ارائه آموزش به دانشآموزان شده است؛ در این زمینه خلاقیت و ابتکارات معلمان بهعنوان عنصری مهم از جریان یاددهی-یادگیری موجب شد تا اثربخشی این فرآیند در دل و جان دانشآموزان دوچندان شود. در این دوره که ویروس کرونا فضای حضوری کلاس درس را از دانشآموزان گرفته است، ابتکارات، خلاقیتها و حضور مؤثر معلمان با استفاده از هر وسیله در اختیار مانند بدنه یخچال خانه بهعنوان تخته کلاس، لهجه شیرین معلم دلسوز آیلاندی در تدریس مبحث ریاضی یا معلمانی که براثر بیماری در بیمارستان بستری بودند ولی به جهت وجدان کاری مثال زدنیشان، بهصورت مجازی درس عشق و ایثار و فداکاری را به دانشآموزانشان آموزش دادند، نشان میدهد اگرچه کادر پزشکی و درمانی کشور در خط مقدم جبهه مبارزه با این ویروس قرار دارند، اما حضور میلیونی معلمان و مدیران مدارس نیز با تدریس و تربیت فداکارانه نسل آینده، «جهادآموزشی» را همردیف با «جهاد درمانی» تعریف میکند.
وزارت آموزش و پرورش با شروع تعطیلی مدارس بهدلیل شیوع کرونا ویروس با استراتژی «آموزش تعطیل نمیشود» و با هدف استمرار جریان یادگیری بهدنبال برقراری ارتباط دوسویه و تعاملی بین معلم و دانشآموز بود، خوشبختانه برای اولین بار در تاریخ آموزشوپرورش کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وزارت آموزشوپرورش پلتفرم اختصاصی با مالکیت انحصاری خودش را راهاندازی کرده که معلمان و دانشآموزان میتوانند براحتی در فضایی امن همچون فضای مدرسه با یکدیگر ارتباط دوسویه و تعاملی برقرار کنند. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان حوزه فناوری اطلاعات، راهاندازی این شبکه نقطه عطفی در تاریخ آموزشوپرورش است. باوجود شبکه شاد، دیگر نگران تعطیلات ناخواسته در طول سال تحصیلی نیستیم زیرا با حضور معلمان سختکوش فرآیند آموزش در این شبکه ادامه مییابد، همچنین امکان تحقق عدالت آموزشی از این طریق ممکن میشود و آموزشوپرورش از اینکه تعدادی از دانشآموزان امکان بهرهمندی از شبکه شاد را به دلایل مختلف از جمله عدم دسترسی به اینترنت و... ندارند، آگاه است و خود را مسئول آموزش تمامی دانشآموزان سراسرکشور میداند و در چنین شرایطی از روشهای جایگزین برای آموزش آنان استفاده میکند.
سه اثر مثبت آزادسازی سهام عدالت
محمدرضا پور ابراهیمی
نماینده مجلس
واگذاری و آزادسازی سهام عدالت از مدتها قبل در دستور کار دولت و مجلس قرار داشته است و برای اولین بار در مجلس نهم مطرح شد. آنچه با طرح این موضوع بهدنبال آن بودیم بحث انتقال و مالکیتی است که از سال 85 با اذن رهبر معظم انقلاب به دولت وقت وضع شده بود تا الزامات واگذاری آن صورت بگیرد و بتوان این مالکیت را بهصورت واقعی منتقل کرد در حالی که به دلایل مختلف انجام نشد تا اینکه در دستور رهبر معظم انقلاب و به درخواست رئیس جمهوری این موضوع بهعنوان حکم حکومتی در دستور کار قرار گرفت. بهطور قطع در شرایط کنونی کشور آثار و پیامدهای ناشی از اجرای این دستور در بخشهای مختلف بسیار مهم است که به چند محور آن میتوان اشاره کرد:
انتقال مالکیتی که سهم دولت را به منظور اداره بنگاههای اقتصادی کاهش میدهد و برای نخستین بار کاهش واقعی سهم دولت در اقتصاد از منظر تصدی گری و عملیات واجرا نمود خواهد داشت این بدان معناست که مردم به جای دولت در اداره بنگاههای اقتصادی سهم دارند و میتوانند اقدام به تصیمگیری کنند. امری که کاملاً منطبق بر سیاستهای اصل 44 قانون اساسی است که در نهایت منجر به افزایش کارایی و بهرهوری بنگاههای اقتصادی میشود.
انتقال ارزش مالکیت سهام مذکور به مردم. درحال حاضر حدود 50 میلیون نفر مالک سهام عدالت در کشور هستند که از این تعداد حدود 6 میلیون نفر از ظرفیت 50 درصدی تخفیف استفاده کردهاند و با توجه به10 سالی که سپری شده به نظر میرسد الان و با توجه به شرایط امروز بازار ارزش این واگذاری به عدد قابل توجهی رسیده باشد. برآورد این است که عدد واگذاری حدود 240 هزار میلیارد تومان باشد که به مردم منتقل میشود. رقمی معادل نصف بودجه عمومی کشور
تحقق عینی عدالت اجتماعی
پیشبینی ما این است که تقریباً ارزشگذاری هر برگ سهام عدالت برای مشمولان عادی حدود 4 میلیون و 500 هزار تومان و برای مشمولان کمیته امداد و سازمان بهزیستی و جمعیت 6 میلیونی که از تخفیف 50 درصد برخوردار شده بودند ارزش هر برگر سهام عدالت حدود 9 میلیون تومان باشد که اگر بعد خانوار را 5 نفر در نظر بگیریم هر خانوار 20 میلیون تومان بر دارایی اش افزوده میشود.
رقمی معادل 8 سال پرداخت یارانه بهصورت یکجا به سبد داراییهای خانوار که منجر به تمکن خانواد ههای ایرانی میشود.
هماکنون که در یک وضعیت اقتصاد کرونایی قرار گرفتهایم و تقاضای کل در اقتصاد کشور کاهش یافته است و اثر آن شرایط رکودی در کشور و حتی جهان است باید سیاستهایی اتخاذ شود که پیش از جهش تولید بهعنوان شعار سال مسیر عبور از رکود عملیاتی شده و زمان و آثار آن به حداقل برسد.
در همین راستا مهمترین مؤلفههای تحقق این مهم در اقتصاد تحریک تقاضای کل است که از چند بخش تشکیل شده است: نخست تحریک تقاضا از محل مصارف خانوارها، افزایش مصارف بخش عمومی و دولتی، افزایش میزان صادرات و کاهش واردات در اقتصاد ایران در ادامه موارد فوق و تحریک تقاضای کل که همه کشورها به آن پرداختهاند و بهعنوان نسخه واحد جهانی پذیرفته میشود اعطای وامهای یکی میلیون تومانی در کشور اقدامی بود که محقق شد. بر اساس آمارها تا الان نزدیک به 18 هزار میلیارد تومان منابع به خانوارها اعطا شده و مفهوم آن تحریک تفاضا به همین میزان شکل گرفته است پس واگذاریها هم در نهایت منجر به عبور از رکود و تحریک تقاضا میشود.
از سوی دیگر فضای بازار سرمایه در اقتصاد ایران در حال تغییر و تحول است همان چیزی که سالها بهدنبال آن بودیم و حالا با دریافت کد بورسی از سوی اغلب مردم در حال تحقق است تا جایی که جمهوری اسلامی میتواند به رکورد قابل توجهی در جهان برسد و محور جذب نقدینگی باشد. نکته پایانی و حائز اهمیت در دستور رهبر معظم انقلاب پرهیز از هر نوع واسطه گری در انتقال سهام عدالت به مردم است. با این توضیح تشکیل صندوقهای قابل معامله در بازار سرمایه مشخصاً از دستور کار خارج شده و عملاً دولت مسئولیت واگذاری سهام را به خود مردم واگذار کرد.
نماینده مجلس
واگذاری و آزادسازی سهام عدالت از مدتها قبل در دستور کار دولت و مجلس قرار داشته است و برای اولین بار در مجلس نهم مطرح شد. آنچه با طرح این موضوع بهدنبال آن بودیم بحث انتقال و مالکیتی است که از سال 85 با اذن رهبر معظم انقلاب به دولت وقت وضع شده بود تا الزامات واگذاری آن صورت بگیرد و بتوان این مالکیت را بهصورت واقعی منتقل کرد در حالی که به دلایل مختلف انجام نشد تا اینکه در دستور رهبر معظم انقلاب و به درخواست رئیس جمهوری این موضوع بهعنوان حکم حکومتی در دستور کار قرار گرفت. بهطور قطع در شرایط کنونی کشور آثار و پیامدهای ناشی از اجرای این دستور در بخشهای مختلف بسیار مهم است که به چند محور آن میتوان اشاره کرد:
انتقال مالکیتی که سهم دولت را به منظور اداره بنگاههای اقتصادی کاهش میدهد و برای نخستین بار کاهش واقعی سهم دولت در اقتصاد از منظر تصدی گری و عملیات واجرا نمود خواهد داشت این بدان معناست که مردم به جای دولت در اداره بنگاههای اقتصادی سهم دارند و میتوانند اقدام به تصیمگیری کنند. امری که کاملاً منطبق بر سیاستهای اصل 44 قانون اساسی است که در نهایت منجر به افزایش کارایی و بهرهوری بنگاههای اقتصادی میشود.
انتقال ارزش مالکیت سهام مذکور به مردم. درحال حاضر حدود 50 میلیون نفر مالک سهام عدالت در کشور هستند که از این تعداد حدود 6 میلیون نفر از ظرفیت 50 درصدی تخفیف استفاده کردهاند و با توجه به10 سالی که سپری شده به نظر میرسد الان و با توجه به شرایط امروز بازار ارزش این واگذاری به عدد قابل توجهی رسیده باشد. برآورد این است که عدد واگذاری حدود 240 هزار میلیارد تومان باشد که به مردم منتقل میشود. رقمی معادل نصف بودجه عمومی کشور
تحقق عینی عدالت اجتماعی
پیشبینی ما این است که تقریباً ارزشگذاری هر برگ سهام عدالت برای مشمولان عادی حدود 4 میلیون و 500 هزار تومان و برای مشمولان کمیته امداد و سازمان بهزیستی و جمعیت 6 میلیونی که از تخفیف 50 درصد برخوردار شده بودند ارزش هر برگر سهام عدالت حدود 9 میلیون تومان باشد که اگر بعد خانوار را 5 نفر در نظر بگیریم هر خانوار 20 میلیون تومان بر دارایی اش افزوده میشود.
رقمی معادل 8 سال پرداخت یارانه بهصورت یکجا به سبد داراییهای خانوار که منجر به تمکن خانواد ههای ایرانی میشود.
هماکنون که در یک وضعیت اقتصاد کرونایی قرار گرفتهایم و تقاضای کل در اقتصاد کشور کاهش یافته است و اثر آن شرایط رکودی در کشور و حتی جهان است باید سیاستهایی اتخاذ شود که پیش از جهش تولید بهعنوان شعار سال مسیر عبور از رکود عملیاتی شده و زمان و آثار آن به حداقل برسد.
در همین راستا مهمترین مؤلفههای تحقق این مهم در اقتصاد تحریک تقاضای کل است که از چند بخش تشکیل شده است: نخست تحریک تقاضا از محل مصارف خانوارها، افزایش مصارف بخش عمومی و دولتی، افزایش میزان صادرات و کاهش واردات در اقتصاد ایران در ادامه موارد فوق و تحریک تقاضای کل که همه کشورها به آن پرداختهاند و بهعنوان نسخه واحد جهانی پذیرفته میشود اعطای وامهای یکی میلیون تومانی در کشور اقدامی بود که محقق شد. بر اساس آمارها تا الان نزدیک به 18 هزار میلیارد تومان منابع به خانوارها اعطا شده و مفهوم آن تحریک تفاضا به همین میزان شکل گرفته است پس واگذاریها هم در نهایت منجر به عبور از رکود و تحریک تقاضا میشود.
از سوی دیگر فضای بازار سرمایه در اقتصاد ایران در حال تغییر و تحول است همان چیزی که سالها بهدنبال آن بودیم و حالا با دریافت کد بورسی از سوی اغلب مردم در حال تحقق است تا جایی که جمهوری اسلامی میتواند به رکورد قابل توجهی در جهان برسد و محور جذب نقدینگی باشد. نکته پایانی و حائز اهمیت در دستور رهبر معظم انقلاب پرهیز از هر نوع واسطه گری در انتقال سهام عدالت به مردم است. با این توضیح تشکیل صندوقهای قابل معامله در بازار سرمایه مشخصاً از دستور کار خارج شده و عملاً دولت مسئولیت واگذاری سهام را به خود مردم واگذار کرد.
اصلاحات نیازمند ایده و اراده
عباس عبدی
روزنامه نگار
این روزها و در پی بروز برخی تغییرات در ساختار فعالیتهای اصلاحطلبان، پرسشی اساسی درباره آینده اصلاحطلبی و ضعف و قوتهای آنان مطرح شده است و اینکه آنان در نهایت چه باید کنند؟ بنده در این باره نظر کلی خود را پیشتر گفتهام. اکنون نیز میکوشم تا حدی جزییتر بیان کنم. مهمترین مشکل کنونی اصلاحطلبان در راهبرد کلی آنان است. مشکلات دیگری نیز وجود دارد ولی آنها نیز یا متأثر از همین مشکل اصلی است یا حداقل تا رفع مشکل اصلی سایر مسائل نیز قابل حل شدن نیستند. سیاست اصلاحطلبی چند رکن اساسی دارد. از برخی امور پرهیز و بر برخی رفتارها تأکید میکند. خشونتورزی خط قرمز است. حتی اگر مورد ستم و خشونت قرار گیرند نمیتوانند خودشان در بازتولید آن نقشی ایفا کنند. رفتارهای قانونی و در چارچوب قانون رکن دیگر است. حتماً پرسیده میشود که اگر قوانین خوب بود و خوب اجرا میشد که دیگر مجال بحثی نبود، درست است.
بسیاری از قوانین باید تغییر کنند و بیشتر از آن باید با اجرای بیطرفانه و کامل مواجه شوند. ولی هیچکدام از این موارد به معنای عدول نظاممند از قانون نباید تلقی شود. دفاع از حاکمیت قانون پاشنه آشیل هر نوع رفتار انحرافی است و باید به آن ملتزم بود. مشارکت مردم، دفاع از آزادی، دفاع از حقوق بنیادین مصرح در قانون اساسی و رفع تبعیض و التزام به مردمسالاری و... همه و همه بنیانهای اصلاحطلبی است. نکته بعدی این است که اصلاحطلبان باید بپذیرند که ظرفیت اصلاحپذیری وجود دارد. اگر این گزاره را قبول ندارند، دیگر موضوعی برای بحث باقی نمیماند. همچنین دو بال اصلاحطلبی، حضور در عرصه عمومی جامعه و ساختار قدرت است. تا هنگامی که راهها برای یک حضور مؤثر در ساختار قدرت بسته نیست، باید آن را ادامه دهند. همچنین تا هنگامی که برای یک حضور مؤثر در جامعه و مردم فضا بسته نیست، باید این مسیر را نیز ادامه دهند. ایجاد موازنه میان این دو مسیر شرط کافی است، هر چند حضور در عرصه عمومی و جامعه شرط لازم اصلاحطلبی است ولی حضور در ساخت قدرت اگر مؤثر نباشد، لازمه اصلاحطلبی نیست. مبنای تشخیص کیفیت مؤثر بودن یا نبودن، نتایج حاصل از گفتوگوی آزاد و بدون پردهپوشی میان خودشان است. اگر این ضوابط و اصول پذیرفته شود، بهطور طبیعی، سازماندهی و نیز عمل و برنامه سیاسی در ذیل این راهبرد تعریف شده و قرار میگیرد و حتی ادبیات و گفتارهای سیاسی نیز باید با این رویکرد تطابق داشته باشد. از نظر بنده مردم این خطمشی را تأیید و از آن استقبال و حمایت میکنند. بارها و بارها نیز این را نشان دادهاند. ولی اصلاحطلبان طی 15 سال گذشته نتوانستهاند که میان دو مسیر راهبردی مذکور یعنی حضور در جامعه و در ساخت قدرت، برای تحقق مؤثر این رویکرد، موازنه جدی برقرار کنند و در برخی مقاطع نیز با رفتار خود اصل اصلاحپذیری و موفقیت این شیوه را با چالش مواجه کردهاند، بدون اینکه تبعات آن را بپذیرند. مهمترین مقطع این دور شدن از خطمشی اصلاحطلبی، در سال 1388 خود را نشان داد. که به تعبیر دقیق باید گفت کل اتفاقات آن مقطع زیانبار بود. چه برای اصلاحطلبان و چه برای حکومت و کشور. بنابراین باید اصلاح راهبرد یا به تعبیر دقیقتر بازگشت به راهبرد اولیه را پیشه کرد. پس از این مرحله باید وضعیت کنونی کشور را در پرتو اندیشه اصلاحطلبی تحلیل و توصیف کرد. این کار از خلال یک بیانیه رسمی و مشخص باید صورت گیرد. باید در این بیانیه روشن شود که نگاه اصلاحطلبان به وضع فعلی کشور چگونه است؟ به گذشته خود چه نقدی دارند؟ کدام مشکلات را باید در اولویت حل قرار دهند و چگونه؟ به نحوی که اگر کسی آن را خواند درک به نسبت روشنی از خواستهها و برنامههای آنان پیدا کند. این مرحله را میتوان تبیین ایده نامید. سپس مطابق این ایده ارادهای را سازمان داد و معرفی کرد و نشان داد که از پوستههای گذشته بیرون آمدهاند و باید نسلهای جوان را بیشتر مشارکت داد. اگر ایده خوب تدوین و ارائه شود، از دلِ آن چارچوب تشکیلاتی و اراده معطوف به تحقق آن ایده نیز به دست خواهد آمد. پرداختن به بقیه مطالب و کارها اتلاف وقت است.
روزنامه نگار
این روزها و در پی بروز برخی تغییرات در ساختار فعالیتهای اصلاحطلبان، پرسشی اساسی درباره آینده اصلاحطلبی و ضعف و قوتهای آنان مطرح شده است و اینکه آنان در نهایت چه باید کنند؟ بنده در این باره نظر کلی خود را پیشتر گفتهام. اکنون نیز میکوشم تا حدی جزییتر بیان کنم. مهمترین مشکل کنونی اصلاحطلبان در راهبرد کلی آنان است. مشکلات دیگری نیز وجود دارد ولی آنها نیز یا متأثر از همین مشکل اصلی است یا حداقل تا رفع مشکل اصلی سایر مسائل نیز قابل حل شدن نیستند. سیاست اصلاحطلبی چند رکن اساسی دارد. از برخی امور پرهیز و بر برخی رفتارها تأکید میکند. خشونتورزی خط قرمز است. حتی اگر مورد ستم و خشونت قرار گیرند نمیتوانند خودشان در بازتولید آن نقشی ایفا کنند. رفتارهای قانونی و در چارچوب قانون رکن دیگر است. حتماً پرسیده میشود که اگر قوانین خوب بود و خوب اجرا میشد که دیگر مجال بحثی نبود، درست است.
بسیاری از قوانین باید تغییر کنند و بیشتر از آن باید با اجرای بیطرفانه و کامل مواجه شوند. ولی هیچکدام از این موارد به معنای عدول نظاممند از قانون نباید تلقی شود. دفاع از حاکمیت قانون پاشنه آشیل هر نوع رفتار انحرافی است و باید به آن ملتزم بود. مشارکت مردم، دفاع از آزادی، دفاع از حقوق بنیادین مصرح در قانون اساسی و رفع تبعیض و التزام به مردمسالاری و... همه و همه بنیانهای اصلاحطلبی است. نکته بعدی این است که اصلاحطلبان باید بپذیرند که ظرفیت اصلاحپذیری وجود دارد. اگر این گزاره را قبول ندارند، دیگر موضوعی برای بحث باقی نمیماند. همچنین دو بال اصلاحطلبی، حضور در عرصه عمومی جامعه و ساختار قدرت است. تا هنگامی که راهها برای یک حضور مؤثر در ساختار قدرت بسته نیست، باید آن را ادامه دهند. همچنین تا هنگامی که برای یک حضور مؤثر در جامعه و مردم فضا بسته نیست، باید این مسیر را نیز ادامه دهند. ایجاد موازنه میان این دو مسیر شرط کافی است، هر چند حضور در عرصه عمومی و جامعه شرط لازم اصلاحطلبی است ولی حضور در ساخت قدرت اگر مؤثر نباشد، لازمه اصلاحطلبی نیست. مبنای تشخیص کیفیت مؤثر بودن یا نبودن، نتایج حاصل از گفتوگوی آزاد و بدون پردهپوشی میان خودشان است. اگر این ضوابط و اصول پذیرفته شود، بهطور طبیعی، سازماندهی و نیز عمل و برنامه سیاسی در ذیل این راهبرد تعریف شده و قرار میگیرد و حتی ادبیات و گفتارهای سیاسی نیز باید با این رویکرد تطابق داشته باشد. از نظر بنده مردم این خطمشی را تأیید و از آن استقبال و حمایت میکنند. بارها و بارها نیز این را نشان دادهاند. ولی اصلاحطلبان طی 15 سال گذشته نتوانستهاند که میان دو مسیر راهبردی مذکور یعنی حضور در جامعه و در ساخت قدرت، برای تحقق مؤثر این رویکرد، موازنه جدی برقرار کنند و در برخی مقاطع نیز با رفتار خود اصل اصلاحپذیری و موفقیت این شیوه را با چالش مواجه کردهاند، بدون اینکه تبعات آن را بپذیرند. مهمترین مقطع این دور شدن از خطمشی اصلاحطلبی، در سال 1388 خود را نشان داد. که به تعبیر دقیق باید گفت کل اتفاقات آن مقطع زیانبار بود. چه برای اصلاحطلبان و چه برای حکومت و کشور. بنابراین باید اصلاح راهبرد یا به تعبیر دقیقتر بازگشت به راهبرد اولیه را پیشه کرد. پس از این مرحله باید وضعیت کنونی کشور را در پرتو اندیشه اصلاحطلبی تحلیل و توصیف کرد. این کار از خلال یک بیانیه رسمی و مشخص باید صورت گیرد. باید در این بیانیه روشن شود که نگاه اصلاحطلبان به وضع فعلی کشور چگونه است؟ به گذشته خود چه نقدی دارند؟ کدام مشکلات را باید در اولویت حل قرار دهند و چگونه؟ به نحوی که اگر کسی آن را خواند درک به نسبت روشنی از خواستهها و برنامههای آنان پیدا کند. این مرحله را میتوان تبیین ایده نامید. سپس مطابق این ایده ارادهای را سازمان داد و معرفی کرد و نشان داد که از پوستههای گذشته بیرون آمدهاند و باید نسلهای جوان را بیشتر مشارکت داد. اگر ایده خوب تدوین و ارائه شود، از دلِ آن چارچوب تشکیلاتی و اراده معطوف به تحقق آن ایده نیز به دست خواهد آمد. پرداختن به بقیه مطالب و کارها اتلاف وقت است.
خلیج فارس یا خلیج «همیشه» فارس
حبیب احمدزاده
نویسنده
* نکته اول
دهم اردیبهشت را روز خلیج فارس نامیدهاند. در همین ماقبل کرونا، جلسات و سخنرانیهای فراوانی در این روز برگزار میشد که بماند. نکته اصلی اکثر این سخنرانیها مقابله با سرقت این نام تاریخی توسط غیر بود، با تأکید بر این دو ممنوع، نه به نام تقلبی «خلیج» و نه بهنام تقلبی «خلیج عربی»، که طبق تصویب و تأیید سازمان ملل بهصورت اسناد رسمی در سال 2001 این دریا تنها یک نام دارد و آن هم «خلیج فارس» است. تا بدینجا بحثی نیست ولی بحث جالب از آنجا شروع میشود که ما ایرانیان به اصطلاح وطنپرست خود نام جدید و تقلبی علاوه بر دو نام قبلی برای این آبراه اختراع کردهایم و آن «خلیج همیشه فارس» است.
از گوینده رادیو تا صفحات مجازی از کشیدن طناب اسمگذاری از دست طرف مقابل، خود نیز بسان کسی که در تشکیک و بیاستدلالی است، غیظ و افراط را سپر قرار داده و نام تاریخی «خلیج فارس» را با شدت بیشتری از پمپئو و
بن سلمانهای منطقه بسرعت نور و لکن نامحسوس به تبلیغ این نام جعلی «خلیج همیشه فارس» مشغول هستیم و چقدر با این کار خود راه دشمنان را برای بیعزت کردن نام درست و صحیح کم کرده و خواهیم کرد. انشاءالله که به خود بیاییم.
* نکته دوم
مسابقه احمقانه نامگذاری در نقشههای گوگل است. ایرانیان بشتابید که شرکت امریکایی گوگل بین دو نام خلیج عربی و خلیج فارس به رأیگیری پرداخته و ما هرچه سریعتر باید در این رفراندوم انتخاب نام شرکت و برنده شویم. متأسفانه ما با شرکت در اینگونه رأیگیریها به دشمنان بیمنطق اجازه مانور و تحریک احساسات بین مردمان کشورهای منطقه را میدهیم بدون آنکه توجه کنیم که اصل این رأیگیری بر مبنای حقوق بینالملل غلط و حتی قابل پیگیری است که بتوان یک نام تاریخی را با رأیگیری عوض کرد و به قول حقوقدانان شرکت گوگل بسان دادگاهی است که اصلاً مشروعیت رسیدگی بدین پرونده را ندارد چه برسد که به خود این اختلاف برانداز در منطقه، بهعنوان معتمد اجازه اعلام نتایج شمارش آرا را داد.
* و اما نکته سوم
چند ماه پیش با عدهای از جانبازان جنگ و هنرمندان برای نصب یک پارکبازی اهدایی خانواده شهدای آبادان به کودکان شهر سیبه عراق که در آن سوی رودخانه اروند و دقیقاً در مقابل این شهر با فاصله 500 متری قرار دارد رفتیم. (سیبه عراق در همان اوایل جنگ تخلیه و نخلستان و منازلش به محلی برای اختفای خمپاره اندازها و توپخانه ارتش بعثی برای انهدام شهر و پالایشگاه آبادان تبدیل شد. در تمامی هشت سال جنگ کار من و دوستانم پیدا کردن این محلهای شلیک بر مردم شهرم و نابودی آنان بود به همین دلیل با جرأت میتوانم بگویم که تکتک خانهها و جادههای این شهر را از خود ساکنانش بهتر شناخته و حتی میدانم که کدام قبضه خودی کدام خانه این شهر را بر سر نفرات دشمن آوار کرده است). قرار بود که در دوسوی این رودخانه پارک بازیهایی یکسان اهدا و نصب کنیم تا کودکان هر دوسمت ایرانی و عراقی بتوانند در لحظات بازی و شادی همدیگر را دیده و برای هم دست تکان دهند. پس باید برای رفع مسائل اداری، با مسئولان مربوطه این شهر دیدار کرده و هدفمان را توضیح میدادیم. در دیدار با شهردار سیبه و عدهای از جوانان کنجکاو این شهر که در ساختمان شهرداری جمع شده بودند، جملاتی عرض کردم. میدانستم که برای طرف عراقی به کاربردن نام اروند رود و برای من ایرانی استفاده از لفظ شط العرب حساسیتها را تشدید خواهد کرد. پس من سخنم با آقای شهردار سیبه عراق را با اشاره به لیوان آب مقابلم این چنین آغازکردم: ما ایرانیان به این مایع می گوییم «آب»، انگلیسیزبانان میگویند «واتر» و شما اعراب میگویید «ماء». به مایع در حال گذر این رودخانه شیرین نیز همچنین با تعصبی دشمن ساخته، هر دو برسرش ایستاده و نام دلخواه خود را فریاد میزنیم؛ «اروندرود» یا «شط العرب» آیا آب این رودخانه شیرین در میان این قیلوقالها اصلاً لحظهای به فریادهای ما توجه کرده و از حرکت باز میایستد تا ببیند ما چگونه صدایش میزنیم؟ یا نه همچنان به راه خود ادامه داده و به دریا ریخته و برای ما صاحبان اصلی، شور و بیمصرف خواهد شد. آری همچنان که این نامها میتوانند در حالت تعادل برای هرکدام از ما احترام و خاطرات ویژهای داشته باشند بالعکس باید یاد بگیریم که جنگیدن حتی کلامی بر اساس صرف نام در زبانهای مختلف این رودخانه نیز غلط است. پس اگر یاد بگیریم که به همدیگر احترام و اعتماد بیشتری داشته باشیم پس از عبور از احساساتی که توسط ابرقدرتها تحریک و تکثیر میشود همگی براحتی خواهیم پذیرفت که کار بزرگ و درستتر آن است که با دست یاری هر دو سوی رودخانه بتوانیم آب این رودخانه شیرین را قبل از رسیدن به دریا و شور شدن، اساس رونق بیشتر کشاورزی، ایجاد کارخانهها و سعادت جوانان هر دو کشور قرار دهیم.
و نامهای محترممان را هم اگر استدلال منطقی و جهان پسندی به همراه دارند حتماً و با قوت در حفظ شان بکوشیم ولی با روشی غیر از شروع اختلافات برای رسیدن به دیگر جنگی ویرانگر و انباشتن دوباره جان و مال مردمان دو کشور به حیف، در سبد آرزوهای بیانتهای استعمارگران.
نویسنده
* نکته اول
دهم اردیبهشت را روز خلیج فارس نامیدهاند. در همین ماقبل کرونا، جلسات و سخنرانیهای فراوانی در این روز برگزار میشد که بماند. نکته اصلی اکثر این سخنرانیها مقابله با سرقت این نام تاریخی توسط غیر بود، با تأکید بر این دو ممنوع، نه به نام تقلبی «خلیج» و نه بهنام تقلبی «خلیج عربی»، که طبق تصویب و تأیید سازمان ملل بهصورت اسناد رسمی در سال 2001 این دریا تنها یک نام دارد و آن هم «خلیج فارس» است. تا بدینجا بحثی نیست ولی بحث جالب از آنجا شروع میشود که ما ایرانیان به اصطلاح وطنپرست خود نام جدید و تقلبی علاوه بر دو نام قبلی برای این آبراه اختراع کردهایم و آن «خلیج همیشه فارس» است.
از گوینده رادیو تا صفحات مجازی از کشیدن طناب اسمگذاری از دست طرف مقابل، خود نیز بسان کسی که در تشکیک و بیاستدلالی است، غیظ و افراط را سپر قرار داده و نام تاریخی «خلیج فارس» را با شدت بیشتری از پمپئو و
بن سلمانهای منطقه بسرعت نور و لکن نامحسوس به تبلیغ این نام جعلی «خلیج همیشه فارس» مشغول هستیم و چقدر با این کار خود راه دشمنان را برای بیعزت کردن نام درست و صحیح کم کرده و خواهیم کرد. انشاءالله که به خود بیاییم.
* نکته دوم
مسابقه احمقانه نامگذاری در نقشههای گوگل است. ایرانیان بشتابید که شرکت امریکایی گوگل بین دو نام خلیج عربی و خلیج فارس به رأیگیری پرداخته و ما هرچه سریعتر باید در این رفراندوم انتخاب نام شرکت و برنده شویم. متأسفانه ما با شرکت در اینگونه رأیگیریها به دشمنان بیمنطق اجازه مانور و تحریک احساسات بین مردمان کشورهای منطقه را میدهیم بدون آنکه توجه کنیم که اصل این رأیگیری بر مبنای حقوق بینالملل غلط و حتی قابل پیگیری است که بتوان یک نام تاریخی را با رأیگیری عوض کرد و به قول حقوقدانان شرکت گوگل بسان دادگاهی است که اصلاً مشروعیت رسیدگی بدین پرونده را ندارد چه برسد که به خود این اختلاف برانداز در منطقه، بهعنوان معتمد اجازه اعلام نتایج شمارش آرا را داد.
* و اما نکته سوم
چند ماه پیش با عدهای از جانبازان جنگ و هنرمندان برای نصب یک پارکبازی اهدایی خانواده شهدای آبادان به کودکان شهر سیبه عراق که در آن سوی رودخانه اروند و دقیقاً در مقابل این شهر با فاصله 500 متری قرار دارد رفتیم. (سیبه عراق در همان اوایل جنگ تخلیه و نخلستان و منازلش به محلی برای اختفای خمپاره اندازها و توپخانه ارتش بعثی برای انهدام شهر و پالایشگاه آبادان تبدیل شد. در تمامی هشت سال جنگ کار من و دوستانم پیدا کردن این محلهای شلیک بر مردم شهرم و نابودی آنان بود به همین دلیل با جرأت میتوانم بگویم که تکتک خانهها و جادههای این شهر را از خود ساکنانش بهتر شناخته و حتی میدانم که کدام قبضه خودی کدام خانه این شهر را بر سر نفرات دشمن آوار کرده است). قرار بود که در دوسوی این رودخانه پارک بازیهایی یکسان اهدا و نصب کنیم تا کودکان هر دوسمت ایرانی و عراقی بتوانند در لحظات بازی و شادی همدیگر را دیده و برای هم دست تکان دهند. پس باید برای رفع مسائل اداری، با مسئولان مربوطه این شهر دیدار کرده و هدفمان را توضیح میدادیم. در دیدار با شهردار سیبه و عدهای از جوانان کنجکاو این شهر که در ساختمان شهرداری جمع شده بودند، جملاتی عرض کردم. میدانستم که برای طرف عراقی به کاربردن نام اروند رود و برای من ایرانی استفاده از لفظ شط العرب حساسیتها را تشدید خواهد کرد. پس من سخنم با آقای شهردار سیبه عراق را با اشاره به لیوان آب مقابلم این چنین آغازکردم: ما ایرانیان به این مایع می گوییم «آب»، انگلیسیزبانان میگویند «واتر» و شما اعراب میگویید «ماء». به مایع در حال گذر این رودخانه شیرین نیز همچنین با تعصبی دشمن ساخته، هر دو برسرش ایستاده و نام دلخواه خود را فریاد میزنیم؛ «اروندرود» یا «شط العرب» آیا آب این رودخانه شیرین در میان این قیلوقالها اصلاً لحظهای به فریادهای ما توجه کرده و از حرکت باز میایستد تا ببیند ما چگونه صدایش میزنیم؟ یا نه همچنان به راه خود ادامه داده و به دریا ریخته و برای ما صاحبان اصلی، شور و بیمصرف خواهد شد. آری همچنان که این نامها میتوانند در حالت تعادل برای هرکدام از ما احترام و خاطرات ویژهای داشته باشند بالعکس باید یاد بگیریم که جنگیدن حتی کلامی بر اساس صرف نام در زبانهای مختلف این رودخانه نیز غلط است. پس اگر یاد بگیریم که به همدیگر احترام و اعتماد بیشتری داشته باشیم پس از عبور از احساساتی که توسط ابرقدرتها تحریک و تکثیر میشود همگی براحتی خواهیم پذیرفت که کار بزرگ و درستتر آن است که با دست یاری هر دو سوی رودخانه بتوانیم آب این رودخانه شیرین را قبل از رسیدن به دریا و شور شدن، اساس رونق بیشتر کشاورزی، ایجاد کارخانهها و سعادت جوانان هر دو کشور قرار دهیم.
و نامهای محترممان را هم اگر استدلال منطقی و جهان پسندی به همراه دارند حتماً و با قوت در حفظ شان بکوشیم ولی با روشی غیر از شروع اختلافات برای رسیدن به دیگر جنگی ویرانگر و انباشتن دوباره جان و مال مردمان دو کشور به حیف، در سبد آرزوهای بیانتهای استعمارگران.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
کمک ۴۵۰ میلیون تومانی رهبر معظم انقلاب به ستاد دیه
-
مطهری فلسفه را برای بهتر شدن حال مردم میخواست
-
49 میلیون نفر آماده ورود به بازار بورس
-
الفبای مهربانی در روزهای کرونایی
-
مردی برای تمام نسلها
-
اینجا خلیج فارس است نه خلیج نیویورک یا واشنگتن
-
واعظی: سرمایهگذاری در بورس مورد حمایت دولت است
-
دستگاههای متصل به قدرت نباید با بخش خصوصی رقابت کنند
-
تکل کرونا روی اقتصاد فوتبال
-
هوش مصنوعی سلاح اصلی مجرمان در حملات سایبری
-
خزان گردشگری روستایی
-
قطعنامه پیشنهادی امریکا علیه ایران روی میز اعضای شورای امنیت
-
دزدی با رعایت فاصله
-
معلم؛ در خط مقدم «جهادآموزشی»
-
سه اثر مثبت آزادسازی سهام عدالت
-
اصلاحات نیازمند ایده و اراده
-
خلیج فارس یا خلیج «همیشه» فارس
-
وقتی در #خانه نیستیم برای جلوگیری از شیوع کرونا فاصله با افراد را رعایت کنیم
اخبارایران آنلاین